خامنه‌ای: حالت نه جنگ نه صلح برای کشور ضرر و خطر دارد

خامنه‌ای: حالت نه جنگ نه صلح برای کشور ضرر و خطر دارد

علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی خود در دیدار با پزشکیان، رئیس دولت جمهوری اسلامی و هیئت وزیران، با بیان این که “دشمن در صدد تحمیل حالت نه جنگ نه صلح است”، گفت که “در حل مشکلات نباید منتظر تحولات بیرونی بود.”رهبر جمهوری اسلامی ایران روز یکشنبه ۱۶ شهریور در سخنرانی خود در دیدار با پزشکیان، رئیس دولت و هیئت وزیران، با بیان این که “دشمن در صدد تحمیل حالت نه جنگ نه صلح است”، گفت که “در حل مشکلات نباید منتظر تحولات بیرونی بود.”

علی خامنه‌ای در ادامه سخنان خود با تاکید بر لزوم به کارگیری “انگیزه و همت و امید و روحیه‌ کار و تلاش” خواستار غلبه بر حالت “نه جنگ نه صلح” شد و گفت “این حالت برای کشور ضرر و خطر دارد.”

او در حالی وضعیت “نه جنگ نه صلح” را برای کشور خطرناک دانست که به عقیده بسیاری از کارشناسان مقصر اصلی این وضعیت خود اوست. خامنه‌ای با پافشاری بر ادامه غنی‌سازی عملا جلوی هرگونه توافق ایران با آمریکا را گرفته است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

خامنه‌ای همچنین بدون اشاره به نقش حکومت در ایجاد وضعیت بحران اقتصادی کنونی در کشور، “معیشت مردم” را از مهمترین مسائل کشور خواند و خواستار “اقدامات جدی‌تر برای انضباط بازار و رفع دغدغه مردم درباره افزایش بی‌ضابطه قیمت کالاها” شد.

او همچنین مسئولان حکومت و اصحاب رسانه‌های دولتی را به “روایت قدرت، قوت و تشریح امکانات فراوان کشور” و “پرهیز از روایت ضعف و ناتوانی” فراخواند و گفت “مطبوعات و صداوسیما هم در این زمینه وظیفه دارند.”

خامنه‌ای در حالی از “امکانات فراوان کشور” سخن می‌گوید که ایران علاوه بر مشکلات عدیده اقتصادی و اجتماعی و سیاسی با بحران گسترده بی آبی و بی برقی نیز روبروست و اخیرا وزیر نیرو اذعان کرد که “نمی داند” قطع گسترده برق کی به پایان می‌رسد.

بیشتر بخوانید: شکاف عمیق در جناح‌‌های حاکم در شرایط بحرانی ایران

رهبر جمهوری اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود، به انتقاد از اسرائیل پرداخت و راه مقابله با اقدامات اسرائیل در غزه را “قطع روابط تجاری و سیاسی کشورهای معترض به‌خصوص کشورهای اسلامی” با اسرائیل دانست.

خامنه‌ای در ادامه از پزشکیان و سایر مسئولان دولتی به دلیل اقدامات آن‌ها در دوران جنگ با اسرائیل تشکر کرد و گفت که “رئیس جمهور، مسئولان، مدیران و کارکنان فعال مجموعه دولت، در آزمون ۱۲ روزه جنگ به معنای حقیقی کلمه فداکاری کردند.”

رهبر جمهوری اسلامی همچنین در بخش دیگری از اظهارات خود به تمجید از پزشکیان در سفر به چین پرداخت و گفت: «سفر بسیار خوب آقای پزشکیان به چین، زمینه‌های بالقوه اقتصادی-سیاسی به همراه آورد که این نتایج مفید باید پیگیری شود.»

سیاست “نگاه به شرق” از دکترین‌های خامنه‌ای است و او با پافشاری بر این سیاست عملا جلوی هرگونه ارتباط با کشورهای غربی را گرفته است.

بیشتر بخوانید: از “امت اسلامی” تا “ملیت ایرانی”؛ خامنه‌ای به دنبال چیست؟

رهبر جمهوری اسلامی در ادامه، “همدلی و همراهی و همکاری” بین رؤسای سه قوه حکومت را “تحسین‌برانگیز” توصیف کرد و بدون اشاره به جزییات اجرایی توصیه خود، خواستار آن شد که “بخش‌های تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر هم در این روند فعال شوند.”

خامنه‌ای در ادامه سخنان خود بدون اشاره به وضع وخیم اقتصادی و نقش مخرب حکومت در ایجاد مشکلات معیشتی برای مردم، به بیان مسائل کلی از جمله “انتقاد از انحصار واردات برخی کالاهای اساسی” پرداخت و با ساده‌سازی مشکلات اقتصادی کشور، به اعضای دولت توصیه کرد: «واردات کالاهای اساسی و مباشران این کار را رقابتی و کالاها را از مبادی متفاوت تهیه کنید؛ چرا که این مسئله به‌گفته برخی کارشناسان باعث کاهش قیمت ارزی خریدها و قیمت ریالی آنها در کشور می‌شود.»

بیشتر بخوانید: خامنه‌ای: مسائل ایران و آمریکا حل‌نشدنی است

رهبر جمهوری اسلامی در ادامه به اعضای هیات دولت گفت:‌ «در باب معیشت مردم به‌گونه‌ای عمل کنید که مردم بتوانند حدود ده قلم کالای اساسی را بدون دغدغه افزایش قیمت تهیه کنند؛ نه اینکه قیمت‌ها امروز و فردا دو برابر شود.»

خامنه‌ای همچنین بدون اشاره به اقدامات حکومت که منجر به وضع تحریم‌های گسترده بین‌المللی علیه اقتصاد ایران شده، عوامل کاهش تولید نفت را “روش‌ها و تجهیزات قدیمی” دانست و به هیات دولت گفت: «از دانش تحصیل‌کردگان جوان برای حل مشکلات و تحول در تولید و استخراج نفت استفاده کنید. همچنین در زمینه صادرات نفت تحرک بیشتری لازم است و باید مشتریان نفت را متنوع و متعدد کرد.»

این در حالی است که فروش نفت ایران تحت تحریم‌های گسترده آمریکا قرار دارد و عملا به جز چین و اندکی هم هند کشورهای دیگر خریدار نفت ایران نیستند.

رهبر جمهوری اسلامی همچنین بدون اشاره به سوءمدیریت هیات حاکمه در اداره کشور، خواستار “کنترل مصرف و پرهیز از اسراف” شد و گفت: «در زمینه آب، برق، گاز و ساختمان‌های دولتی اسراف وجود دارد.»

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

پزشکیان، رئیس دولت چهاردهم نیز در ابتدای دیدار با خامنه‌ای، گزارشی از برنامه‌ها و فعالیت‌های دولت خود در یک سال گذشته را به رهبر جمهوری اسلامی ارائه داد و مشکلاتی همچون “ناترازی انرژی، خشکسالی” و برخی مسائل خارجی را از چالش‌های سال اول این دولت خواند.

“اینفلوئنسر خدا”؛ کارلو آکوتیس قدیس اعلام شد

“اینفلوئنسر خدا”؛ کارلو آکوتیس قدیس اعلام شد

پاپ لئو چهاردهم کارلو آکوتیس، نوجوان درگذشته از سرطان و فعال اجتماعی پیِر جورجو فراساتی را قدیس اعلام کرد. کلیسای کاتولیک امیدوار است با این اقدام برای جوانان جذاب‌تر شود.پاپ لئو چهاردهم صبح یکشنبه ۷ سپتامبر (۱۶ شهریور) در آغاز یک آیین مذهبی که در میدان سن‌پیتر واتیکان برگزار شد، کارلو آکوتیس را که در ۱۵ سالگی بر اثر سرطان درگذشت به عنوان قدیس معرفی کرد.

در این مراسم همچنین فعال اجتماعی پیِر جورجو فراساتی یک ایتالیایی که در آغاز قرن بیستم در جوانی درگذشت نیز به عنوان قدیس اعلام شد.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

بر اساس گزارش رسانه‌ها، در این مراسم بیش از ۱۰۰ هزار نفر در قلب واتیکان در رم گرد آمده بودند. در میان آن‌ها بسیاری از کاتولیک‌های جوان نیز حضور داشتند که هنگام اعلام قدیسی فراساتی و آکوتیس از سوی پاپ لئو چهاردهم، این اقدام را تشویق کردند.

بیش از ۳۰۰ اسقف و کاردینال و همچنین ۱۷۰۰ کشیش نیز در این آیین شرکت کردند. سرجیو ماتارلا، رئیس‌جمهور ایتالیا نیز در میان حاضران بود. در این مراسم نکته‌ای نادر در کلیسای کاتولیک رقم خورد و والدین، دو خواهر و برادر آکوتیس نیز در مراسم قدیسی حضور داشتند.

“رسول سایبری” و “اینفلوئنسر خدا”

کارلو آکوتیس در سال ۲۰۰۶ در ۱۵ سالگی بر اثر سرطان خون درگذشت. او پس از آغاز بیماری در عرض چند روز جان سپرد. از نگاه کلیسای کاتولیک، او تا آن زمان زندگی‌ای نمونه برای یک نوجوان مسیحی داشت. افزون بر این، پس از مرگش به او دو “معجزه” در برزیل و ایتالیا نسبت داده شد.

بیشتر بخوانید: حضور صدها هزار نفر در آیین نیایش با پاپ

واتیکان آکوتیس را “رسول سایبری” و “اینفلوئنسر خدا” نامیده است، زیرا او ایمان خود را در اینترنت نیز تبلیغ می‌کرد. آکوتیس نخستین قدیس نسل هزاره محسوب می‌شود.

به همراه آکوتیس، همچنین پیِر جورجو فراساتی ایتالیایی که در جوانی درگذشت نیز قدیس اعلام شد. او بین سال‌های ۱۹۰۱ تا ۱۹۲۴ زندگی کرد و به‌ویژه برای دفاع از فقرا و طردشدگان شناخته می‌شد.

تمرکز بر جوانان

بر اساس ارزیابی کارشناسان، کلیسا قصد دارد با این اقدامات دوباره برای جوانان جذابیت ایجاد کند. با این حال، انتقادهایی نیز مطرح شده و در رابطه با این مسئله است که پیرامون آکوتیس نوعی “شخصیت‌پرستی” شکل گرفته است. پیکر او با هودی و کفش ورزشی در کلیسایی در شهر کوچک آسیزی ایتالیا به نمایش گذاشته شده است.

بیشتر بخوانید: مراسم تحلیف پاپ لئو؛ وعده اتحاد و حفظ میراث فرانسیس

طبق گزارش‌ها، سال گذشته بیش از یک میلیون نفر به آنجا رفتند. در فروشگاه‌های سوغات زادگاه قدیس فرانسیس آسیزی یادگاری‌های فراوانی از این نوجوان فروخته می‌شود. یادگارهایی از او در آلمان نیز به نمایش گذاشته شده بود.

روندی پیچیده

اعلان قدیسی فراساتی و آکوتیس نخستین مراسم از این دست در دوران پاپ لئو چهاردهم است. این تصمیم‌ها پیش‌تر در زمان پاپ فرانسیس گرفته و برنامه‌ریزی شده بود، اما به دلیل بیماری و مرگ او چند ماه به تعویق افتاد.

مراسم‌های تبرک و قدیسی طبق روندی پیچیده و چندمرحله‌ای برگزار می‌شوند که در آن زندگی نامزدها به‌دقت بررسی می‌شود.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

در گذشته این روند دست‌کم ۵۰ سال پس از مرگ آغاز می‌شد. اما در مورد آکوتیس، روند کمتر از ۲۰ سال طول کشید. در حالت معمول لازم است که دست‌کم یک “معجزه” به فرد نسبت داده شود تا قدیس اعلام گردد.

جنبش سبز زاگرس؛ مقاومت کردستان در برابر تخریب و سرکوب

جنبش سبز زاگرس؛ مقاومت کردستان در برابر تخریب و سرکوب

مرگ ربین گورانی، کنشگر محیط‌زیست مریوانی یک‌بار دیگر بە بحث‌ها در رابطه با جنبش محیط‌زیستی در کردستان ایران دامن زده است. دویچه ولە فارسی دلایل شکل‌گیری، ماهیت و چالش‌های این جنبش مدنی را با کارشناسان به بحث گذاشتە است.«اگر ما به دل آتش نزنیم، چه کسی زاگرس را نجات خواهد داد؟» این کلمات، آخرین جملاتی بودند که مختار خندانی در خرداد ۱۳۹۹ به من گفت. او عکسی از پاهایش برایم فرستاده بود، پر از تاول و سوختگی؛ نتیجه تلاش بی‌وقفه‌اش برای خاموش کردن آتش‌سوزی‌های جنگل‌های زاگرس. به او گفتم: «مختار جان، خطر نکن، جانت از همه چیز مهم‌تر است.» با خنده پاسخ داد: «از مرگ من نترس، بعدا بە مرگ من افتخار می‌کنی.» جملەای کە همیشە می‌گفت. تنها ده روز بعد، در ۸ تیر، خبر رسید که مختار در حریق منطقه مره‌خیل پاوه، دچار حریق شدە و جان خود را از دست داد. پیکر او بر شانه‌های هزاران نفر از مردم، با شعار “شهید نامرن” (شهید نمی‌میرد)، در پاوە به خاک سپرده شد. مختار خندانی، عضو انجمن محیط‌زیستی ژیوای بود. او در کنار بسیاری دیگر اکنون به نمادی از فداکاری و مقاومت برای حفظ طبیعت زاگرس تبدیل شدە است.

از سال ۱۳۹۷ تاکنون، دست‌کم ۱۲ فعال محیط‌زیستی در شهرهای کردنشین ایران، از جمله مریوان، پاوه، کامیاران و سنندج در جریان تلاش برای مهار آتش‌سوزی‌ها جان باخته‌اند. با در نظر گرفتن گستره جغرافیایی زاگرس، می‌توان مرگ دو نفر از حافظان محیط‌زیست در لرستان و دو نفر دیگر در حلبچه اقلیم کردستان عراق را نیز به این فهرست افزود. جدیدترین مورد ربین گورانی، کنشگر محیط‌زیستی مریوانی بود که در تلاش برای مهار آتش‌سوزی جنگل‌های هنجیران دچار مصدومیت شد و در ۱۴ شهریور ۱۴۰۴ جان خود را از دست داد.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

این مرگ‌های تراژیک، تنها بخشی از هزینه‌های سنگین انسانی جنبش محیط‌زیستی کردستان ایران را نشان می‌دهند؛ جنبشی که در برابر تخریب سیستماتیک اکوسیستم زاگرس و سرکوب امنیتی ایستادگی می‌کند.

جنبش محیط‌زیستی زاگرس نه‌تنها تلاشی برای حفظ طبیعت است، بلکه به‌عنوان بخشی از مقاومت فرهنگی و اجتماعی مردمان این منطقه، ریشه‌های عمیقی در تاریخ و هویت آنها دارد.

برای بررسی عمیق‌تر این جنبش، دویچه‌وله فارسی با سامان غزالی و آمانج قربانی، دو کنشگر محیط‌زیستی و بهنام زارعی، روزنامه‌نگار و آشنا به مسائل کردها گفت‌وگو کرده است. این کارشناسان ریشه‌های تاریخی، چالش‌های کنونی و ابعاد امنیتی این جنبش را تحلیل کرده و پیوند عمیق آن با مقاومت فرهنگی و اجتماعی مردم کردستان را بررسی کرده‌اند.

“ریشه‌های استعماری غارت سیستماتیک زاگرس”

جنبش محیط زیستی در مناطق کردنشین ایران که بخشی از جنبش‌های اجتماعی نوین است، به عقیده بسیاری ریشه در نابرابری‌های ساختاری مرکز-پیرامون دارد. دولت مرکزی با سیاست‌هایی مانند سدسازی بی‌رویه، انتقال نامتوازن آب به استان‌های مرکزی، جنگل‌زدایی برای اهداف امنیتی و اقتصادی و بهره‌برداری گسترده از منابع معدنی، اکوسیستم زاگرس را به طور سیستماتیک تخریب کرده است. این سیاست‌ها نه تنها به بحران‌های زیست‌محیطی دامن زده‌اند، بلکه نابرابری‌های اقتصادی را در این مناطق تشدید کرده‌اند، جایی که فقر و بیکاری به مراتب بالاتر از میانگین کشوری است.

بیشتر بخوانید: آتش‌ در جنگل‌های مریوان؛ کنترل از دست نیروهای امدادی خارج شد

سامان غزالی، کنشگر محیط زیستی، این تخریب را به سیاست‌های استعماری پیوند می‌دهد: «جنبش محیط زیستی کردستان نه تنها واکنشی به تخریب طبیعت است، بلکه پاسخی به سرکوب تاریخی جامعه در دوره‌های پهلوی و جمهوری اسلامی است. سیاست‌های مرکز-پیرامون فقر و بیکاری مضاعفی را به مناطق حاشیه‌ای تحمیل کرده و ساختار قدرت، توسعه را در مرکز متمرکز و مناطق پیرامونی مانند کردستان را به توسعه‌نیافتگی محکوم کرده است. منابع طبیعی این مناطق برای تغذیه مرکز صنعتی غارت می‌شود. سرکوب‌های دهه‌های ۶۰ و ۷۰، سیاست‌ورزی در کردستان را بازآرایی کرد و جنبش محیط زیستی بخشی از این بازآرایی است.»

آمانج قربانی، کنشگر دیگر، بر ریشه‌های تاریخی تأکید دارد: «زاگرس با اکوسیستم پویای خود، بستری برای شکل‌گیری تمدن‌های بشری و خودکفایی اقتصادی کردستان بوده است؛ از تولید غذا در دشت‌ها تا میوه و خشکبار در جنگل‌ها. اما در سده‌های اخیر، مدل مرکز-پیرامونی منابع آن را برای جبران سوءمدیریت‌های سرزمینی غارت کرده است. این بهره‌برداری، بدون توجه به تجدیدپذیری منابع، بحران‌های زیست‌محیطی را به شکاف‌های عمیق اجتماعی گره زده و جنبش‌های محیط زیستی کردستان را به پیشروترین جنبش‌های اکولوژیکی جهان تبدیل کرده است.»

آمارهای رسمی و گزارش‌های کنشگران کرد این ادعاها را تأیید می‌کنند. برای نمونه، حدود ٨٠ درصد طلای ایران از معادن آذربایجان غربی و کردستان استخراج می‌شود، اما این دو استان کمتر از پنج درصد از عواید آن بهره می‌برند، در حالی که آلودگی‌های زیست‌محیطی ناشی از این معادن گریبان مردم و محیط‌زیست منطقه را گرفته است.

هزاران معدن در مناطق کردنشین فعال‌اند که مواد خام آنها عمدتاً در استان‌های مرکزی به محصولات نهایی تبدیل می‌شود. همچنین ده‌ها سد در گستره زاگرس ساخته شده که بخش عمده آب شرب و کشاورزی استان‌های مرکزی و همجوار را تأمین می‌کند. سد داریان روی رودخانه سیروان به تنهایی بیش از هزار هکتار جنگل را زیر آب برد. در کنار همه این‌ها آتش‌سوزی‌های عمدی را نیز باید در نظر گرفت. انجمن‌های محیط‌زیستی می‌گویند بخشی از این آتش‌سوزی‌های عمدی، بە دلیل مسائل امنیتی و توسط نیروهای نظامی جمهوری اسلامی بر پا می‌شوند.

حفاظت عملی و آموزش؛ ستون‌های مقاومت مردمی

جنبش محیط زیستی کردستان فراتر از حفاظت عملی، به سازماندهی اجتماعی و آموزش فرهنگی می‌پردازد و محیط زیست را بخشی از هویت فرهنگی می‌داند. انجمن‌های غیردولتی با ساختار افقی و داوطلبانه، کمیته‌هایی برای آموزش فرهنگی، زنان، روستاها و مقابله با بحران تشکیل می‌دهند. این انجمن‌ها کمپین‌های گسترده با مشارکت مردم، دانش‌آموزان، معلمان، روحانیون و کشاورزان برگزار می‌کنند و با جوامع محلی همکاری می‌کنند تا آگاهی عمومی را افزایش دهند.

غزالی کارکرد آموزشی جنبش را یک کارکرد محوری توصیف می‌کند: «محیط زیست‌گرایی فرودستان در مقابل جریان غالب فرادستان قرار می‌گیرد که طبیعت را ابزار می‌بینند. اما جنبش ما از طریق آموزش، رابطه انسان با طبیعت را بازاندیشی می‌کند و آگاهی را برای مشارکت داوطلبانه و سازماندهی اجتماعی در برابر تخریب‌ها ارتقا می‌دهد. کمیته‌های تخصصی با شناسایی نقاط بحران در لایه‌های زیرین جامعه، اقشار آسیب‌پذیر مانند زنان، کودکان و روستاییان را درگیر می‌کنند و از طریق کارگاه‌ها، نمایشگاه‌ها، پرفورمنس‌های اعتراضی مانند شکستن تفنگ یا جمع‌آوری زباله، فرهنگ حفاظت را ترویج می‌دهند.»

بیشتر بخوانید: مرگ چهار فعال محیط زیست مریوان: پرونده‌ای با پرسش‌های بسیار

قربانی نیز بر برنامه‌های آموزشی متمرکز بر زنان و روستاییان تأکید دارد و می‌گوید: «فقدان آموزش محیط زیستی، ریشه تمام بحران‌هاست. ما کارگاه‌هایی در روستاهای حاشیه مناطق حفاظت‌شده زاگرس برگزار کرده‌ایم تا اهمیت محیط زیست و ارتباط آن با حیات جامعه را نشان دهیم و محتوای آموزشی به‌روز برای مناطق مختلف تدوین کرده‌ایم. زنان و طبیعت اشتراکات فلسفی دارند؛ هر جا طبیعت تخریب شده، زنان و اقشار ضعیف نیز مورد هجوم قرار گرفته‌اند. در گذار تاریخی، روستاییان با پیشاهنگی زنان نقش کلیدی در تداوم حیات داشته‌اند. اما صنعت‌گرایی مدرن منابع را تصرف کرده است.»

قربانی در ادامە می‌گوید: «انجمن‌ها در یک ارتباط نانوشته، مانند مجموعه‌ای در هم تنیده، هنگام بحران آتش‌سوزی در هر نقطه زاگرس، بر اساس نوع، مکان و شدت آن موضع می‌گیرند و با تیم‌های مختلف به مقابله می‌روند».

چالش‌های مرگبار؛ کمبود تجهیزات و فداکاری‌های انسانی

فعالان محیط زیستی کردستان با چالش‌های شدیدی مانند کمبود تجهیزات، نبود حمایت دولتی و خطرات جانی مستقیم روبرو هستند که اغلب به مرگ‌های تراژیک منجر می‌شود.

قربانی درباره چالش‌های عملی می‌گوید: «علاوه بر فعالان، نهادهای متولی نیز با کمبود بودجه و نیروی انسانی روبرو هستند؛ برای هر ۱۰ هزار هکتار تنها یک محیط‌بان وجود دارد که یک‌دهم استاندارد جهانی است. آتش‌سوزی تنها یکی از بحران‌هاست؛ تغییر کاربری جنگل‌ها، آفات، وابستگی معیشتی بیش از یک میلیون نفر به زاگرس، چرای بیش از نیمی از دام‌های ایران در این منطقه و مافیای قاچاق چوب برای زغال و باغداری، زوال جنگل‌ها را تسریع کرده‌اند. فعالان با تجهیز محدود خود، مانند دمنده‌های اطفای حریق، واکنش نشان می‌دهند. اما گرفتار دور باطل واکنش‌گری بر کنش‌گری صحیح هستند که آسیب‌شناسی بحران‌ها را مانع می‌شود».

بیشتر بخوانید: سال ۲۰۱۷، مرگبارترین سال برای فعالان محیط زیست

غزالی بر همکاری با جوامع محلی تأکید دارد: «جنبش از خاستگاه روستاها و جوامع بومی برآمده و با آنها کمیته‌های بحران تشکیل می‌دهد تا آتش‌سوزی‌هایی که در دو دهه اخیر بخش بزرگی از زاگرس را نابود کرده‌اند، مهار کند. کارزارهایی مانند جلوگیری از سدسازی در داریان یا اعتراض به انتقال زباله‌های شهری به مناطق بومی، بخشی از تلاش برای بقای جوامع محلی است. این همکاری‌ها، توازنی بین فشار صنعتی شدن و زیست بومی ایجاد می‌کند.»

با این حال، نبود بیمه و تجهیزات دولتی، فعالان را بی‌دفاع می‌گذارد و آنها را به فداکاری‌های شخصی وامی‌دارد.

سرکوب امنیتی؛ تهدیدی علیه همبستگی اجتماعی

نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی جنبش محیط زیستی کردستان را به دلیل پیوند عمیق با مسائل هویتی کردی و مطالبه عدالت اجتماعی، تهدیدی علیه امنیت ملی تلقی می‌کنند. فعالیت‌های ساده مانند خاموش کردن آتش یا کمپین‌های آموزشی در مواردی با اتهاماتی مانند “جاسوسی”، “تبلیغ علیه نظام” یا “اقدام علیه امنیت ملی” مواجه شدەاند که منجر به بازداشت و تهدید علیه کنشگران شدە است.

گزارش‌های حقوق بشری نشان می‌دهد از سال ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۰، حداقل ۲۰ فعال محیط‌زیستی کرد بازداشت شده‌اند.

بهنام زارعی، روزنامه‌نگار و کارشناس مسائل کردها در مورد چرایی این موضوع توضیح می‌دهد: «از نگاه نهادهای امنیتی، هر فعالیتی که به سازمان‌دهی اجتماعی بینجامد، بالقوه به مطالبه‌گری سیاسی تبدیل می‌شود، به ویژه در جغرافیای مرزی نظامی‌شده کردستان.»

بیشتر بخوانید: زاگرس در نبود امکانات و ناهماهنگی‌ها می‌سوزد

او الگوی سرکوب را کلیشه‌ای می‌داند و می‌گوید: «به جای حل اداری بحران‌ها، فعالان با پرونده‌های امنیتی روبرو می‌شوند. اتهام “اقدام علیه امنیت ملی” ابزاری برای ساکت کردن صداهاست و تراژدی‌هایی مانند مرگ شریف باجور در ۱۳۹۷ یا فعالان اخیر در آبیدر نشان می‌دهد که حاکمیت نه تنها حمایت نمی‌کند، بلکه فعالان را بی‌دفاع می‌گذارد».

زارعی به نقش سپاه پاسداران اشارە کرده و ادامە می‌دهد: «سپاه در بعد نظامی با بمباران مناطقی مانند ارتفاعات شاهو، اورامان و مرزهای اقلیم کردستان عراق، آتش‌سوزی‌های گسترده ایجاد می‌کند و حتی اجازه اطفای حریق به نیروهای مردمی نمی‌دهد. در بعد اقتصادی، قرارگاه خاتم‌الانبیا پروژه‌های سدسازی و انتقال آب را مدیریت می‌کند که اکوسیستم را تخریب و کنترل بر منابع حیاتی را تقویت می‌کند. این اقدامات آتش و آب را به عنوان ابزار کنترل امنیتی به کار می‌گیرد.»

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

با این حال امیدهایی هم هست. قربانی می‌گوید: «در فرهنگ کردی، محیط زیست بخشی از هویت است؛ مردم نام فرزندانشان را “ژینگه” (محیط زیست) می‌گذارند و نام‌های کردی اغلب از طبیعت برگرفته شده‌اند. این پیوند، پایداری جنبش را تضمین می‌کند. حتی اگر جنگل‌ها به دلیل قاچاق چوب و فقر روستاییان به خطر افتاده باشند.»

غزالی نیز آینده را روشن می‌بیند: «جنبش همواره پاسخی به سیاست‌های تخریبگر دولتی بوده و با بازاندیشی مستمر در عملکرد خود و تغییرات در شیوه‌های مبارزاتی، در حال به‌روزرسانی است. ما شاهد اشکال متفاوتی از کنش‌ورزی خواهیم بود، زیرا جنبش خود را در مواجهه با تخریباتی مانند خشکاندن دریاچه ارومیه و سدسازی‌های جدید می‌بیند.»

علی‌رغم چالش‌های مرگبار و سرکوب امنیتی، جنبش محیط زیستی کردستان با خودسازماندهی مردمی و پیوند عمیق با جنبش‌های اجتماعی گسترده‌تر ایران، مانند اعتراضات “زن، زندگی، آزادی” ادامه یافته و نمادی از مقاومت پایدار علیه سیاست‌های مخرب شده است.

زلزله در افغانستان؛ گزارش‌ها از رهاشدن زنان مجروح زیر آوار

زلزله در افغانستان؛ گزارش‌ها از رهاشدن زنان مجروح زیر آوار

گزارش‌های میدانی حاکی است “ممنوعیت سخت‌گیرانهٔ تماس” میان زنان و مردان غیرخویشاوند در مناطق تحت کنترل طالبان، امدادرسانی و درمان زنان در مناطق زلزله‌زده را به‌شدت دشوار کرده و به تأخیرهای مرگبار انجامیده است.به‌گفته مقام‌های طالبان، دست‌کم ۲۲۰۰ نفر از آغاز موج اخیرزمین‌لرزه‌ها جان باخته‌اند؛ اما به‌دلیل قطع ارتباط با بسیاری از روستاها و ضعف ثبت و احصای قربانیان، آمار واقعی احتمالاً بالاتر است. منابع امدادی می‌گویند شمار زیادی از نیازمندان به‌ویژه در کانون‌های روستایی، با تأخیر طولانی به کمک دسترسی یافته‌اند.

روایت‌های میدانی: “تماس ممنوع” حتی بر سر آوار

به‌نقل از گزارش‌های میدانی، به زنان مجروح اغلب کمک فوری داده نشده است؛ دلیل اصلی، قواعدی است که هرگونه تماس مردانِ نامحرم با زنان را منع می‌کند. در مواردی، حتی پیکر زنانِ جان‌باخته برای اجتناب از تماس مستقیم با بدن زنان، “آن‌ها را از لباس‌ گرفته‌اند و از میان آوار بیرون کشیده‌اند”. شاهدان عینی گفته‌اند برخی زنان تا رسیدن امدادگر زن در زیر آوار رها مانده‌اند.

بنا بر گزارش نیویورک تایمز، حتی به زنانی که بعد از زلزله موفق شدند خود را نجات دهند از دادن امکانات پزشکی به دلیل “نامحرم بودن” خودداری شده است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

کمبود پزشک و پرستار زن در مناطق زلزله‌زده چشمگیر گزارش شده است. منع ادامه تحصیل پزشکی برای زنان، محدودیت شدید اشتغال و اخراج سامان‌مند کارکنان زن از بخش امداد و (NGO) سمن‌ها در سال‌های اخیر، ظرفیت پاسخ‌گویی را به‌طور ساختاری کاهش داده است. بنا به توصیف خبرنگاران از منطقه “مزاردره”، عملیات امدادی عمدتاً با نیروی مرد انجام شده و تعداد اندک امدادگران زن نیز دیرهنگام و زیر نظارت نیروهای طالبان به محل رسیده‌اند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

سخنگوی طالبان کمبود نیروی زن را در برخی نقاط پذیرفته اما مدعی شده این مشکل عمومی نیست. با این حال، گزارش‌های میدانی و مشاهدات از محل حادثه نشان می‌دهد محدودیت‌های جنسیتی، سرعت و کیفیت امدادرسانی را به‌ویژه برای زنان کاهش داده است.

فراتر از زلزله: هشدار نهادهای بین‌المللی

گزارش تازهٔ نهاد زنان سازمان ملل درباره وضعیت بازگشت‌خوردگان از پاکستاننیز از پیامدهای همین ممنوعیت‌ها می‌گوید: محدودیت دسترسی امدادگران زن به زنانِ نیازمند در گذرگاه “تورخم”، فقدان مراقبت‌های پزشکی و بهداشتی مناسب، و حتی وابستگی امدادگران زن به همراهی سرپرست مرد برای دسترسی به امکانات اولیه.

این یافته‌ها، همراه با گزارش‌های میدانی از مناطق زلزله‌زده، تصویری از اثر مستقیم سیاست‌های جنسیتی بر افزایش تلفات و رنج بازماندگان ارائه می‌کند.

استفاده ونزوئلا از پهپاد‌های طراحی ایرانی در تنش با آمریکا

استفاده ونزوئلا از پهپاد‌های طراحی ایرانی در تنش با آمریکا

گزارش‌هایی از پرواز جنگنده‌های ونزوئلا بر فراز یک ناو آمریکایی و آماده‌سازی پهپادهای “طراحی‌شده توسط ایران” منتشر شده است.وزارت دفاع آمریکا پرواز دو جنگنده ونزوئلا بر فراز یک ناو آمریکایی در کارائیب را “بسیار تحریک‌آمیز” خواند و هشدار داد از ایجاد مزاحمت در عملیات‌ها خودداری شود. هم‌زمان، میامی هرالد نوشت کاراکاس برای سناریوی حمله احتمالی آمریکا با پهپادهای مسلحِ طراحی‌شده توسط ایران آماده می‌شود؛ ادعایی که می‌گوید هرچند پهپادها در خاک ونزوئلا ساخته می‌شوند، بخشی از کنترل آن‌ها در دست ایران است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

این گزارش‌ها در بستر پیوندهای دیرینه تهران–کاراکاس و اتهام‌های مکرر واشنگتن درباره استفاده گروه‌های نیابتی از قلمرو ونزوئلا منتشر می‌شود. مقام‌های ونزوئلا و ایران درباره این ادعاها اظهارنظر قطعی نکرده‌اند و شمار دقیق تلفات و جزئیات شیوه انهدام قایقِ هدف‌گرفته‌شده روشن نیست.

اعلام ادامه عملیات؛ موضع کاخ سفید، وزارت خارجه و پنتاگون

مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، گفت واشنگتن حمله به کارتل‌ها قاچاق مواد مخدر را پی خواهد گرفت؛ به‌دنبال انفجار یک قایق تندرو که به‌گفته آمریکا از ونزوئلا خارج می‌شد و با باند تبهکار “ترن دِ آراگوا” ارتباط داشت، ۱۱ نفر کشته شدند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا، نیز از تداوم مأموریت نیروهای آمریکایی خبر داد و به استقرار “امکانات هوایی و دریایی” برای رهگیری اهداف اشاره کرد. او از تشریح نحوه اجرای عملیات خودداری کرد و گفت جزئیات طبقه‌بندی شده است. به‌گفته مقام‌های آمریکایی، اعزام ناوهای جنگی به کارائیب در هفته‌های اخیر با هدف تشدید فشار بر کارتل‌ها مواد مخدر انجام شده است.

ترامپ: تماشا می‌کنند و می‌گویند این کار را نکنیم

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، هدف عملیات را ارسال پیام بازدارندگی عنوان کرد و در پاسخ به اینکه چرا به‌جای انهدام، دستگیری انجام نشد، گفت این اقدام قاچاقچیان را به تجدیدنظر وادار می‌کند. او با اشاره به تهدید ورود مقادیر عظیم مواد مخدر به آمریکا تأکید کرد: «بدیهی است که دوباره این کار را نخواهند کرد… وقتی آن ویدئو را ببینند، خواهند گفت: این کار را نکنیم.» ترامپ هم‌زمان در مکزیکوسیتی با کلودیا شینباوم، رئیس‌جمهوری مکزیک، دیدار کرد و دو طرف در بیانیه‌ای مشترک از افزایش همکاری‌ها با حفظ حاکمیت و تمامیت ارضی خبر دادند.

سرکوب بی‌سابقه رسانه‌‌های ایران در جریان و پس از جنگ ۱۲ روزه

سرکوب بی‌سابقه رسانه‌‌های ایران در جریان و پس از جنگ ۱۲ روزه

جمهوری اسلامی همچنان یکی از خطرناک‌ترین کشورها برای روزنامه‌نگارانی است که از خط رسمی حاکمیت فاصله بگیرند. مرکز حقوق بشر ایران در گزارش تازه خود از تشدید بی‌سابقه سرکوب رسانه‌ها در جریان و پس از جنگ می‌گوید.مرکز حقوق بشر ایران در گزارشی که روز چهارشنبه ۱۲ شهریور منتشر شد، فهرست جامعی از بازداشت‌ها، احضارها و اقدامات قضایی علیه روزنامه‌نگاران را در سال جاری تهیه کرده و در کنار آن، گفت‌وگویی تفصیلی با یک روزنامه‌نگار زن در ایران انجام داده که شرایط کنونی کار رسانه‌ای در کشور را شرح می‌دهد.

این مرکز می‌گوید ایران هم‌چنان یکی از خطرناک‌ترین کشورها برای اهالی رسانه است. روزنامه‌نگاران منتقد و مستقل در این کشور “با تهدید، نظارت امنیتی، پلمب دفاتر، بازداشت‌های خودسرانه و پیگرد قضایی مواجه می‌شوند.”

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

هادی قائمی، مدیر این مرکز می‌گوید: «زندانی کردن روزنامه‌نگاران مستقل بخشی اساسی از راهبرد جمهوری اسلامی برای خاموش کردن صدای مخالفان و حفظ قدرت است. جامعه جهانی باید برای افرادی در ایران که معیشت و آزادی خود را برای گفتن حقیقت فدا می‌کنند، صدایش را بلند کند.»

در حال حاضر دست‌کم ۲۱ روزنامه‌نگار در ایران زندانی‌اند و این کشور در رتبه ۱۷۶ آزادی رسانه‌ها از میان ۱۸۰ کشور قرار دارد که یکی از بدترین جایگاه‌ها در جهان است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

این گزارش به بازداشت‌ها و فشارها از ابتدای سال ۲۰۲۵ تاکنون پرداخته است. ده‌ها روزنامه‌نگار و فعال رسانه‌ای احضار یا زندانی شده و تحت فشار قرار گرفته‌اند تا از فعالیت‌خود دست بکشند.

در این گزارش فهرستی طولانی از نام این فعالان رسانه‌ای ‌آمده است از جمله: سعیده شفیعی، سلطانعلی و فرشید عابدی، منصور ایران‌پور، امید فراغت، میثم رشیدی، ایرج پاشاپور، اژدر پیری، محمد پارسی، ماندانا صادقی، کوروش کرم‌پور و فرزانه یحیی‌آبادی.

بازداشت عکاسان خبری و شهروندخبرنگاران

وزارت اطلاعات ایران در جریان جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل اعلام کرد ۹۸ نفر را به ظن همکاری با رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور بازداشت یا احضار کرده است، بی‌آنکه مدرکی مبنی بر این اتهام ارائه دهد یا هویت آنان را افشا کند.

در میان آنها گروهی از عکاسان خبری نیز هستند. برخی از آنان گفته‌اند که نیروهای امنیتی در جریان جنگ آن‌ها را به شکل یک “طعمه” می‌دیدند. مجید سعیدی در این باره گفته است: «ما قهرمان نبودیم، ما هدف بودیم. شکار می‌شدیم.» نیروهای امنیتی تلفنی به او گفته‌اند “از خانه بیرون نرو. دوباره بازداشت می‌شوی.”

دفتر انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تهران در ماه گذشته بسته شد. به گفته اکبر منتجبی، رئیس این انجمن این اقدام سیاسی و برای تضعیف روزنامه‌نگاری مستقل صورت گرفته است. در بیانیه این انجمن آمده است: «تخلیه اجباری دفتر انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تهران صرفاً نزاع بر سر یک ساختمان نیست؛ بلکه حمله‌ای آشکار به استقلال حرفه‌ای، آزادی فعالیت روزنامه‌نگاری و تکثرگرایی در جامعه است.»

بیشتر بخوانید‌:سرکوب گسترده روزنامه‌نگاران در ایران؛ ۱۰۹ پرونده در شش‌ماهه نخست ۲۰۲۵

این بیانیه بستن مراکزی چون خانه اندیشمندان علوم انسانی، انجمن جامعه‌شناسی ایران و اکنون انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تهران را “یک اتفاق منفرد” ندانسته و گفته است این “بخشی از روندی مستمر” است که به‌زودی دیگر نهادها و انجمن‌های مستقل را نیز دربر خواهد گرفت.

مصاحبه با یک زن روزنامه‌نگار

یک روزنامه‌نگار زن در شمال‌شرق ایران در مصاحبه‌ای جامع با مرکز حقوق بشر ایران شرح داده که اخذ مجوز رسانه‌ای عملاً فقط برای کسانی ممکن است که هیچ سابقه مخالفت با دولت نداشته باشند. به گفته او “همه رسانه‌ها زیر نظر وزارت ارشاد و صداوسیما هستند” و پس از گرفتن مجوز، “یک کارشناس امنیتی به‌طور غیررسمی بر فعالیت رسانه و زندگی شخصی افراد نظارت می‌کند.”

در حوزه آنلاین نیز به گفته او راه‌اندازی یک خبرگزاری کاملاً مستقل تقریبا ممکن نیست. او می‌گوید اگرچه وب‌سایت‌های خبری شخصی وجود دارند اما فعالیت‌شان بسیار کوچک‌ و محدود است و شدیداً تحت کنترل و سانسور هستند.

بنا بر این مصاحبه روند برخورد با نشریات چاپی مانند روزنامه‌ها، هفته‌نامه‌ها و ماهنامه‌ها، “حتی سخت‌تر” است و “تنها کسانی می‌توانند از فیلترها عبور کنند و مجوز دریافت کنند که سابقه‌ای از مقابله یا انتقاد از دولت نداشته باشند.”

به گفته این روزنامه‌نگار ماموران نهادهای حکومتی بر سایر جنبه‌های زندگی فعالان رسانه نیز نظارت می‌کنند و “زندگی اجتماعی، فعالیت‌های سیاسی و کلیه تعاملات عمومی” آنها تحت نظارت نهادهای امنیتی قرار می‌گیرد.

در ادامه گفت‌وگو آمده است که در چنین فضایی، کار کردن به‌عنوان روزنامه‌نگاری که می‌خواهد مستقل بنویسد، در برابر دولت سر خم نکند و دغدغه‌های حرفه‌ای خود را دنبال کند، فوق‌العاده دشوار و تقریباً غیرممکن است. او می‌گوید شخصا مواردی را تجربه کرده‌ است که “پس از انتشار آثار حساس، به‌طور مکرر به روزنامه‌نگاران هشدار داده می‌شد” و در صورتی که از “توصیه‌”های وزارت ارشاد تبعیت نمی‌کردند، هشدارهای مستقیم از سوی نهادهای امنیتی صادر و در نهایت، مجوز فعالیت رسانه لغو شده است.

رسانه‌های رسمی جنگ را آنطور که بود گزارش نکردند

این روزنامه‌نگار در طول جنگ ۱۲روزه شاهد سرکوب کامل رسانه‌ای بوده است. او می‌گوید هیچ‌کدام از رسانه‌های رسمی “جنگ را آن‌طور که واقعاً بود گزارش نکردند. هیچ‌کس درباره رنج مردم ننوشته است. هیچ‌کسی پوشش مخالفت عمومی با ورود ایران به چنین جنگی را ارائه نکرده است. هیچ رسانه‌ای تعداد خانه‌های ویران‌شده، آوارگان یا عدم پاسخگویی نهادهایی که مسئولیت داشتند را گزارش نکرد.”

بیشتر بخوانید:سرکوب رسانه‌ها در ایران؛ روایت کنترل اطلاع‌رسانی در جریان جنگ با اسرائیل

او می‌افزاید: «هیچ رسانه‌ای اجازه نداشت درباره آن بنویسد، درست همان‌طور که هیچ‌کس اجازه نداشت عکس بگیرد. همان‌طور که در اخبار دیدید، بسیاری از عکاسان بازداشت شدند. تعداد زیادی از روزنامه‌نگارانی که تلاش کردند گزارش دهند، داستان بنویسند یا تصاویر آنچه بر مردم در طول جنگ ۱۲ روزه گذشته بود را مستندسازی کنند، بازداشت شدند و دوربین‌هایشان ضبط شد.»

کنترل هزار برابر شد

به گفته او اگرچه سرکوب رسانه در ایران پیش از جنگ هم شدید بود اما در طول جنگ “فضای کنترل هزار برابر شد.” بسیاری از روزنامه‌نگاران تحت این فشارها “دیگر قادر به ادامه کار خود نبودند. نمی‌توانستند خود را قانع کنند که یا سکوت کنند یا به نفع دولت بنویسند و چون حاضر به تسلیم شدن در برابر این تحقیر و فروش قلم خود نبودند، مجبور شدند وطن خود را ترک کرده و علیه اراده خود مهاجرت کنند”.

این گزارش در نهایت نتیجه می‌گیرد که جمهوری اسلامی با سرکوب شدید رسانه‌ای، نه تنها آزادی بیان و حق دسترسی آزاد به اطلاعات را نقض می‌کند، بلکه اهالی رسانه را یا به سکوت، یا به زندان، یا به ترک وطن وامی‌دارد.