by Esmaeil Moradi | Sep 9, 2025 | Uncategorized
با فشار جناح تندرو و رسانههای نزدیک به سپاه، سرانجام نادره رضایی، معاون امور فرهنگی وزارت ارشاد برکنار شد. بسیاری از چهرههای سیاسی و مدنی “گناه” خانم رضایی را “زن بودن و جوان بودن” او دانستهاند.ماجرا از یک لایک شروع شد؛ زمانی که نادره رضایی، معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کنسرت فرضی پرستو احمدی را لایک کرد. همین لایک ناقابل کافی بود تا تندروها و محافظهکاران حملاتشان را به او و به دولت پزشکیان شدت دهند.
رجانیوز، رسانه تندروی اصولگرا در آن زمان نوشت: «به نظر میرسد با بازگشت اصلاحطلبان به دولت، هنجارشکنان جای پای محکمی پیدا کرده و بیش از پیش قوانین جمهوری اسلامی را زیر پا خواهند گذاشت.»
روزنامه کیهان به مدیرمسئولی حسین شریعتمداری هم مانند همیشه ساکت نماند و درباره نادره رضایی نوشت: «از حواشی قبل از انتصابش و قرار داشتن نامش بین امضاکنندگان نامه گدائی به اوباما تا انتصاب تحریمکنندگان جشنواره تجسمی فجر در شورای سیاستگذاری این رویداد و این بار اخباری پیرامون یک حرکت سخیف (دنبال کردن صفحه یک خواننده هنجارشکن و پسندیدن یکی از پستهای وی) از سوی نادره رضایی منتشر شده است.»
اعتراضات به این لایک آنچنان بالا گرفت که وزارت ارشاد مجبور به توضیح شد و این لایک را به کل تکذیب کرد: «بدیهی است که معاون هنری به منظور اطلاع از موضوعات روز و مطرح حوزه فعالیت خود، به صفحه مذکور در فضای مجازی مراجعه و این ویدیوی پربازدید شده اخیر را مانند بسیاری دیگر از کاربران، مشاهده کرده است؛ اما صفحه ایشان را دنبال نکرده و محتوای منتشره تائید (لایک) نشده است و آنچه در این ارتباط در حال انتشار در فضای مجازی است خلاف واقعیت بوده و تکذیب میشود.»
انتشار فیش حقوقی
تندروهای مجلس اما آرام نگرفتند و در جلسهای که قرار بود وزیر ارشاد را مورد پرسش قرار دهند به ناگهان عکسهای نادره رضایی با محمد خاتمی و دیگر چهرههای اصلاحطلب و نیز فیش حقوقی او را منتشر کردند. کار به جمعآوری امضا علیه نادره رضایی کشید و فشارها بر وزیر ارشاد افزایش یافت.
بهانه بعدی؛ فستیوال کوچه و فیلم “پیرپسر”
نادره رضایی پس از آن لایک کذایی رفت زیر ذرهبین تندروها و بیشتر از همه نمایندگان جبهه پایداری در مجلس شورای اسلامی تا اینکه موضوع برگزاری جشنواره کوچه در بوشهر پیش آمد. جالب اینجاست که این جشنواره از سال ۱۳۹۶ همه ساله در خیابانهای بوشهر برگزار میشود و تا کنون هم با مخالفت عمدهای از سوی تندروها روبرو نشده بود اما اردیبهشت ۱۴۰۴ در یک هماهنگی نادیده و شاید هم دیده و محسوس میان نمایندگان تندروی مجلس و امامان جمعه، اعتراضات ابتدا به بهانه “آسیب به بافت تاریخی کوچههای بوشهر” شروع شد و بعد مستقیما به سوی “مغایرت با اصول شرعی” رفت و در نهایت تندروها خواهان لغو این فستیوال شدند.
برگزارکنندگان و مسئولان استانی وزارت ارشاد اما زیر بار نرفتند و این جشنواره برگزار شد. هرچند پس از چند روز با انفجار مهیب بندر رجایی شکل این جشنواره نیز تغییر کرد اما تا همین جا هم برای دومین کارت زرد به وزارت ارشاد و هدفگیری نادره رضایی کافی بود.
ماجرای اکران فیلم “پیرپسر” نیز که با اعتراضات زیادی از سوی جناح تندرو روبرو شد بر آتش مخالفت با نادره رضایی دمید. حمید رسایی، نایبرئیس اول کمیسیون فرهنگی مجلس، در یادداشتی نوشت: «بهنظر میرسد مهمترین هدف این فیلم، زیر سؤال بردن ولایت پدر و مفهوم خانواده باشد. به همین دلیل، پرونده آن برای بررسی به کمیسیون ارجاع شده است.»
بهانهای دیگر در دست “مردان” برای مخالفت با ریاست یک زن بر نهادی فرهنگی؛ اقدامی که به خودی خود “ولایت مردان” را زیر سوال میبرد و شاید به همین دلیل بود که از این زن با نام “مدیر حاشیهساز” نام میبردند.
کنسرت همایون شجریان؛ تیر آخر
اما تیر آخر به نادره رضایی از کمان کنسرت رایگان همایون شجریان شلیک شد. حواشی اطراف این کنسرت و لغو آن دو روز پیش از اجرا و بعد عذرخواهی مستقیم خانم رضایی از “مردم”؛ امری که در میان مقامات جمهوری اسلامی اگر نگوییم بیسابقه اما بسیار کمسابقه است، فشارها را بر وزیر ارشاد برای برکناری معاون زن جوانش تشدید کرد و سرانجام او را به تسلیم در برابر این فشارها واداشت.
مشرق نیوز، رسانه جناح تندرو پس از لغو کنسرت همایون شجریان تیتر زد: «همایون شجریان قربانی مدیریت نادره رضایی شد.» این در حالی است که در جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل و در بحبوحه ترس و فرار مردم، با همت نادره رضایی چند کنسرت در میدان آزادی برگزار شد تا فضای ترس و وحشت را برای ساعاتی کنار بزند.
خبرگزاری تسنیم، نزدیک به سپاه پاسداران هم تمامی تقصیر لغو این کنسرت را به گردن وزارت ارشاد و نادره رضایی انداخت و مدعی شد “هماهنگیهای لازم از سوی وزارت ارشاد با نهادهای مربوطه انجام نشده بود”.
“سنت امیدکشی” و “جرم زن بودن”
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار در کانال تلگرامی خود با انتشار متنی به سابقه برگماردن چهرههای “متفاوت” در دولتهایی با مشی اصلاحطلبی اشاره کرده و نوشته تمامی این افراد پس از مدتی یا عزل شدند و یا مجبور به استعفا. او برکناری نادره رضایی را نیز در همین راستا دانسته و تکرار این وضعیت را “ملالانگیز و امیدکش” توصیف کرده است.
برخی دیگر نیز به این موضوع اشاره کردهاند که نادره رضایی در مقامی جای گرفت که پیش از آن تنها در انحصار مردان بود و از همین رو “جرم” او را زن بودن دانستهاند.
کاربری نوشته بود: «نادره رضایی زن بود، جوان بود و کار میکرد و برای همین تحمل نشد.»

by Esmaeil Moradi | Sep 8, 2025 | Uncategorized
رافائل گروسی در سخنرانی آغازین نشست فصلی شورای حکام گفت مذاکرات درباره ازسرگیری کامل بازرسی در تاسیسات اتمی ایران پیشرفتهایی داشته و ممکن است در چند روز آینده به موفقیتهایی برسد. او هشدار داد “زمان زیادی باقی نیست.”به گزارش خبرگزاری رویترز، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز دوشنبه ۱۷ شهریور در سخنرانی خود در شروع نشست فصلی شورای حکام از “پیشرفتهایی” در گفتوگوها با مقامهای جمهوری اسلامی خبر داد. او گفت امیدوار است در روزهای آینده این مذاکرات برای از سرگیری همکاریها “با موفقیت” به نتیجه برسد.
گروسی در عین حال هشدار داد “هنوز فرصت باقی است، اما نه زیاد.” او چند روز پیش نیز گفته بود مذاکرات نمیتواند ماهها به درازا بکشد و “توافق باید هرچه زودتر، حتی در همین هفته، حاصل شود.”
مدیرکل آژانس بارها از این موضوع انتقاد کرده است که بازرسان این نهاد از زمان حمله به تأسیسات غنیسازی ایران در جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائيل، هیچ اطلاعاتی از سوی تهران درباره وضعیت یا محل ذخایر اورانیوم با غنای بالا دریافت نکردهاند.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
او یک روز قبل از شروع نشست شورای حکام در مصاحبه با روزنامه ایتالیایی “لا رپوببیکا” گفت بود ایران “مانع” دسترسی بازرسان به تأسیساتی شده است که در حملات آمریکا هدف قرار گرفتند و این امر “توانایی آژانس برای ارزیابی کامل میزان خسارات را محدود کرده است.”
او در این مصاحبه ضمن انتقاد از عملکرد حکومت ایران در این زمینه گفت “اگرچه ایران اجازه داده است بازرسان بر تعویض سوخت در نیروگاه هستهای بوشهر نظارت کنند، اما دسترسی به دیگر سایتهای کلیدی هستهای همچنان ممنوع است.”
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی هفته گذشته نیز در گفتوگویی با خبرگزاری رویترز گفته بود که ایران خواستار محرمانه ماندن محل نگهداری اورانیوم با غنای بالا است و برای این موضوع “راهحلهایی وجود دارد.”
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
سه مرکز اتمی ایران در جریان جنگ ۱۲ روزه هدف بمباران قرار گرفتند و از آن زمان مکان و وضعیت حدود ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصد غنیسازی شده ایران در هالهای از ابهام است. آخرین اطلاعات درباره ذخایر اورانیوم غنیشده ایران به ماه ژوئن و پیش از حملات اسرائیل و آمریکا بازمیگردد.
تمرکز تلاشهای آژانس در مذاکرات
به گفته گروسی احتمالا “بخش عمده این مواد همچنان موجود است و ایران تا حد زیادی قادر است سانتریفوژهای بیشتری برای غنیسازی اورانیوم تولید کند.” گروسی در سخنرانی شروع نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی تاکید کرد که بخش اصلی تلاشهای آژانس برای بررسی برنامه هستهای ایران بعد از جنگ ۱۲ روزه و حملات تیرماه امسال، بر تاسیسات فردو، اصفهان و نطنز متمرکز است.
او گفت: «من به این موضوع به طور شفاهی و مفصل هم در اینجا، جلسه شورای حکام و در شورای امنیت سازمان ملل و هم در گزارشهایم به شورا اشاره میکنم که شامل جزئیات قابل توجهی در این باره است.»
گروسی با اشاره به مصوبه مجلس ایران درباره تعلیق همکاری با آژانس گفت که در رایزنیهایش با جمهوری اسلامی آمادگی خود را “برای در نظر گرفتن این تحول” اعلام کرده و همزمان متذکر شده است “اگرچه قوانین کشوری تعهداتی در داخل ایجاد میکند، این قوانین برای آژانس بینالمللی انرژی اتمی الزامآور نیست.”
او تاکید کرد توافق پادمانی منع اشاعه تسلیحات اتمی (انپیتی) ایران با آژانس “تنها معاهده الزامآور حقوقی حاکم بر حقوق و تعهدات آژانس و ایران در زمینه اجرای پادمانهاست.”
نشست فصلی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی که صبح دوشنبه در وین آغاز شد، پنج روز ادامه خواهد داشت. در این نشست وضعیت برنامه هستهای ایران از جمله مهمترین مسایل است. در آخرین نشست فصلی این نهاد قطعنامهای در رابطه با ایران صادر شد که در آن از جمهوری اسلامی خواسته شده بود با آژانس همکاری کند و به موارد طرح شده از سوی آن پاسخ شفاف بدهد.
بیشتر بخوانید:جنگ میان ایران و اسرائیل
ایران گزارش قبلی گروسی به شورای حکام را “جانبدارانه” میداند و مدعی است این گزارش زمینهساز حمله اسرائيل به ایران شد. پس از این حملات، بازرسان آژانس مجبور به ترک خاک ایران شدند و وقتی مجددا مجوز “بازرسی” به آنها داده شد، این بازرسی فقط برای نظارت بر فرایند تعویض سوخت نیروگاه اتمی بوشهر به ایران بود، امری که برای آژانس قابل پذیرش نیست.
خروج از انپیتی فقط در سطح “محدود”
همزمان با شروع نشست فصلی شورای حکام، اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی در نشست خبری خود آخرین گفتگوهای مقامهای ایران با کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا را “مفید و سازنده” ارزیابی کرد. او ابراز امیدواری کرد که “ادامه این تماسها منجر به آن شود که طرفهای اروپایی با درک تبعات رویکردهای تقابلی، در شیوههای خود تجدیدنظر کنند”.
بیشتر بخوانید:برنامه هستهای ایران
عراقچی و کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا روز پنجشنبه ۴ سپتامبر (۱۳ شهریورماه) در دوحه، پایتخت قطر دیدار کردند. خبرگزاری فرانسه به نقل از یک مقام اروپایی که نخواست نامش فاش شود نوشت در این دیدار پیرامون دسترسی بازرسان آژانس به سایتهای هستهای ایران و نیز ذخیره اورانیوم غنیشده ایران پس از حملات آمریکا گفتگو شده است. کایا کالاس پیشتر گفته بود سه کشور اروپایی امیدوارند “راهحلهای متفاوتی” پیدا کنند.
ملیت بازرسان و سطح بازرسی
بقایی در ادامه اظهاراتش در کنفرانس خبری روز دوشنبه، با اشاره به این که آخرین دور مذاکرات ایران و آژانس روز جمعه و شنبه گذشته به پایان رسید و تهران در حال بررسی نتایج آن در “مراجع ذیربط” است تصریح کرد: «ایران عضو انپیتی و متعهد به موافقتنامه پادمان است. موضوع خروج از انپیتی صرفاً در سطحی محدود در مجلس مطرح شده و تاکنون هیچ تصمیم قطعی در این زمینه اتخاذ نشده است. تصمیمگیری در این خصوص، در نهایت بر عهده نظام خواهد بود.» بقایی افزود آژانس “به این درک رسیده” است که اجرای تعهدات پادمانی ایران نمیتواند مانند گذشته باشد.
روزنامه “فرهیختگان” روز دوشنبه در گزارشی به از “منابع آگاه” نوشت: «مدل جدیدی که ایران و آژانس مذاکرات را در آن قالب ادامه میدهند، شامل تصمیمگیری در مورد ملیت بازرسانی است که قرار است از سایتها بازرسی کنند و نکته دیگر سطح بازرسیهاست.»
بیشتر بخوانید:غنیسازی اورانیوم
روشن نیست بیان چنین شروطی آن هم با توجه به این که آژانس، بازگشت سریع بازرسان و امکان بازدید بدون محدودیت از تمام سایتهای هستهای را مطالبه کرده، چه نتایجی خواهد داشت. به نوشته فرهیختگان مذاکرات تنها برای اتفاقنظر روی چارچوب همکاری است.
بنا بر این گزارش، در مقطع فعلی گفتوگوها حول “تعیین تعداد بازرسان و ملیت آنها ادامه دارد تا دقیقا مشخص شود که تعداد بازرسانی که قرار است از یک سایت هستهای بازدید داشته باشند، چند نفر و از کدام ملیت خواهند بود.”
مذاکرات مستقیم با آمریکا، روشن شدن وضع اورانیوم غنیسازی شده و همکاری با آژانس، مجموعه شروط اروپا برای به تعویق انداختن فعالسازی مکانیسم ماشه است. اما بنا بر گزارش فرهیختگان مذاکره مستقیم با آمریکا شامل گفتوگو در مورد “فعالیتهای موشکی و بند موسوم به بند ماشهپلاس” نیز هست.
فرهیختگان نوشت فارغ از آنکه ایران این شروط را خواهد پذیرفت یا خیر، این روزنامه به اطلاعاتی دست یافته است که بر اساس آن، روز یکشنبه ۱۶ شهریور “تصمیمگیریهایی برای شروع مذاکرات با آمریکا گرفته شده تا همزمان با شروع مذاکرات، درخواست به تعویق افتادن فعالسازی ماشه تا به نتیجه رسیدن مذاکرات ارائه شود.”
“آمادگی” برای مذاکره با آمریکا
عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی روز یکشنبه ۱۶ شهریور در گفتوگو با صدا و سیما گفت مذاکرات با کشورهای اروپایی (آلمان، فرانسه، برتانیا) در جریان است و ایران برای “تدوین چارچوب جدید همکاری” نیز با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در حال رایزنی است. عراقچی همچنین اعلام کرد: «اگر طرف آمریکایی نیز آمادگی داشته باشد تا بر اساس احترام و منافع متقابل وارد مذاکره شود، ما نیز آمادهایم.»
بیشتر بخوانید:تختروانچی: پیامهایی بین ایران و آمریکا در حال انتقال است
او با اشاره به نگرانی مردم از بازگشت تحریمهای بینالمللی مدعی شد این نگرانی بیمورد است و اگر اسنپبک اجرا شود، “از نظر اقتصادی شرایط حادتر از آنچه امروز با آن مواجه هستیم، نخواهد شد.” او از رسانهها و تحلیلگران خواست “با بزرگنمایی این مسئله، جامعه را بیدلیل ملتهب و مردم را مضطرب نکنند”.
برخی فعال شدن مکانیسم ماشه را پیشدرآمد شروع یک جنگ دیگر ارزیابی کردهاند. عباس عراقچی این پیشبینی را بیمورد دانست و گفت: «اضطراب تا جایی پیش رفته که من باید به برخی از دوستان جواب دهم که در مکانیسم ماشه ، این ماشه با آن ماشه یکی نیست چراکه عدهای فکر میکنند که اگر این ماشه چکیده شود، جنگ شروع میشود در حالی که اصلاً اینطور نیست و این دو مقوله جداست.»
پیشتر حمید ابوطالبی، مشاور سیاسی حسن روحانی در دوران ریاست جمهوری او در پیامی در شکبه اکس (توییتر سابق)، نوع نگاه عراقچی به مکانیسم ماشه را سهلانگارانه و عجیب خواند و نوشت: «اظهارات عجیب وزیر محترم خارجه درباره «اسنپبک»، سادهانگارانه و کاملا غیرتخصصی است؛ و با واقعیات حقوق بینالملل و تجربه تاریخی شورای امنیت همخوانی ندارد.»
او افزود: «اسنپبک تنها بازگشت تحریمها نیست؛ بلکه ایران را دوباره به ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد بازمیگرداند، فصلی که وفق آن شورای امنیت وضعیت ایران را بهعنوان تهدیدی علیه صلح و امنیت بینالمللی تلقی کرده و اعمال اقدامات الزامآور طبق ماده ۴۱ را بر همه دولتها واجب میسازد. »

by Esmaeil Moradi | Sep 7, 2025 | Uncategorized
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی خود در دیدار با پزشکیان، رئیس دولت جمهوری اسلامی و هیئت وزیران، با بیان این که “دشمن در صدد تحمیل حالت نه جنگ نه صلح است”، گفت که “در حل مشکلات نباید منتظر تحولات بیرونی بود.”رهبر جمهوری اسلامی ایران روز یکشنبه ۱۶ شهریور در سخنرانی خود در دیدار با پزشکیان، رئیس دولت و هیئت وزیران، با بیان این که “دشمن در صدد تحمیل حالت نه جنگ نه صلح است”، گفت که “در حل مشکلات نباید منتظر تحولات بیرونی بود.”
علی خامنهای در ادامه سخنان خود با تاکید بر لزوم به کارگیری “انگیزه و همت و امید و روحیه کار و تلاش” خواستار غلبه بر حالت “نه جنگ نه صلح” شد و گفت “این حالت برای کشور ضرر و خطر دارد.”
او در حالی وضعیت “نه جنگ نه صلح” را برای کشور خطرناک دانست که به عقیده بسیاری از کارشناسان مقصر اصلی این وضعیت خود اوست. خامنهای با پافشاری بر ادامه غنیسازی عملا جلوی هرگونه توافق ایران با آمریکا را گرفته است.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
خامنهای همچنین بدون اشاره به نقش حکومت در ایجاد وضعیت بحران اقتصادی کنونی در کشور، “معیشت مردم” را از مهمترین مسائل کشور خواند و خواستار “اقدامات جدیتر برای انضباط بازار و رفع دغدغه مردم درباره افزایش بیضابطه قیمت کالاها” شد.
او همچنین مسئولان حکومت و اصحاب رسانههای دولتی را به “روایت قدرت، قوت و تشریح امکانات فراوان کشور” و “پرهیز از روایت ضعف و ناتوانی” فراخواند و گفت “مطبوعات و صداوسیما هم در این زمینه وظیفه دارند.”
خامنهای در حالی از “امکانات فراوان کشور” سخن میگوید که ایران علاوه بر مشکلات عدیده اقتصادی و اجتماعی و سیاسی با بحران گسترده بی آبی و بی برقی نیز روبروست و اخیرا وزیر نیرو اذعان کرد که “نمی داند” قطع گسترده برق کی به پایان میرسد.
بیشتر بخوانید: شکاف عمیق در جناحهای حاکم در شرایط بحرانی ایران
رهبر جمهوری اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود، به انتقاد از اسرائیل پرداخت و راه مقابله با اقدامات اسرائیل در غزه را “قطع روابط تجاری و سیاسی کشورهای معترض بهخصوص کشورهای اسلامی” با اسرائیل دانست.
خامنهای در ادامه از پزشکیان و سایر مسئولان دولتی به دلیل اقدامات آنها در دوران جنگ با اسرائیل تشکر کرد و گفت که “رئیس جمهور، مسئولان، مدیران و کارکنان فعال مجموعه دولت، در آزمون ۱۲ روزه جنگ به معنای حقیقی کلمه فداکاری کردند.”
رهبر جمهوری اسلامی همچنین در بخش دیگری از اظهارات خود به تمجید از پزشکیان در سفر به چین پرداخت و گفت: «سفر بسیار خوب آقای پزشکیان به چین، زمینههای بالقوه اقتصادی-سیاسی به همراه آورد که این نتایج مفید باید پیگیری شود.»
سیاست “نگاه به شرق” از دکترینهای خامنهای است و او با پافشاری بر این سیاست عملا جلوی هرگونه ارتباط با کشورهای غربی را گرفته است.
بیشتر بخوانید: از “امت اسلامی” تا “ملیت ایرانی”؛ خامنهای به دنبال چیست؟
رهبر جمهوری اسلامی در ادامه، “همدلی و همراهی و همکاری” بین رؤسای سه قوه حکومت را “تحسینبرانگیز” توصیف کرد و بدون اشاره به جزییات اجرایی توصیه خود، خواستار آن شد که “بخشهای تصمیمساز و تصمیمگیر هم در این روند فعال شوند.”
خامنهای در ادامه سخنان خود بدون اشاره به وضع وخیم اقتصادی و نقش مخرب حکومت در ایجاد مشکلات معیشتی برای مردم، به بیان مسائل کلی از جمله “انتقاد از انحصار واردات برخی کالاهای اساسی” پرداخت و با سادهسازی مشکلات اقتصادی کشور، به اعضای دولت توصیه کرد: «واردات کالاهای اساسی و مباشران این کار را رقابتی و کالاها را از مبادی متفاوت تهیه کنید؛ چرا که این مسئله بهگفته برخی کارشناسان باعث کاهش قیمت ارزی خریدها و قیمت ریالی آنها در کشور میشود.»
بیشتر بخوانید: خامنهای: مسائل ایران و آمریکا حلنشدنی است
رهبر جمهوری اسلامی در ادامه به اعضای هیات دولت گفت: «در باب معیشت مردم بهگونهای عمل کنید که مردم بتوانند حدود ده قلم کالای اساسی را بدون دغدغه افزایش قیمت تهیه کنند؛ نه اینکه قیمتها امروز و فردا دو برابر شود.»
خامنهای همچنین بدون اشاره به اقدامات حکومت که منجر به وضع تحریمهای گسترده بینالمللی علیه اقتصاد ایران شده، عوامل کاهش تولید نفت را “روشها و تجهیزات قدیمی” دانست و به هیات دولت گفت: «از دانش تحصیلکردگان جوان برای حل مشکلات و تحول در تولید و استخراج نفت استفاده کنید. همچنین در زمینه صادرات نفت تحرک بیشتری لازم است و باید مشتریان نفت را متنوع و متعدد کرد.»
این در حالی است که فروش نفت ایران تحت تحریمهای گسترده آمریکا قرار دارد و عملا به جز چین و اندکی هم هند کشورهای دیگر خریدار نفت ایران نیستند.
رهبر جمهوری اسلامی همچنین بدون اشاره به سوءمدیریت هیات حاکمه در اداره کشور، خواستار “کنترل مصرف و پرهیز از اسراف” شد و گفت: «در زمینه آب، برق، گاز و ساختمانهای دولتی اسراف وجود دارد.»
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
پزشکیان، رئیس دولت چهاردهم نیز در ابتدای دیدار با خامنهای، گزارشی از برنامهها و فعالیتهای دولت خود در یک سال گذشته را به رهبر جمهوری اسلامی ارائه داد و مشکلاتی همچون “ناترازی انرژی، خشکسالی” و برخی مسائل خارجی را از چالشهای سال اول این دولت خواند.

by Esmaeil Moradi | Sep 7, 2025 | Uncategorized
پاپ لئو چهاردهم کارلو آکوتیس، نوجوان درگذشته از سرطان و فعال اجتماعی پیِر جورجو فراساتی را قدیس اعلام کرد. کلیسای کاتولیک امیدوار است با این اقدام برای جوانان جذابتر شود.پاپ لئو چهاردهم صبح یکشنبه ۷ سپتامبر (۱۶ شهریور) در آغاز یک آیین مذهبی که در میدان سنپیتر واتیکان برگزار شد، کارلو آکوتیس را که در ۱۵ سالگی بر اثر سرطان درگذشت به عنوان قدیس معرفی کرد.
در این مراسم همچنین فعال اجتماعی پیِر جورجو فراساتی یک ایتالیایی که در آغاز قرن بیستم در جوانی درگذشت نیز به عنوان قدیس اعلام شد.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
بر اساس گزارش رسانهها، در این مراسم بیش از ۱۰۰ هزار نفر در قلب واتیکان در رم گرد آمده بودند. در میان آنها بسیاری از کاتولیکهای جوان نیز حضور داشتند که هنگام اعلام قدیسی فراساتی و آکوتیس از سوی پاپ لئو چهاردهم، این اقدام را تشویق کردند.
بیش از ۳۰۰ اسقف و کاردینال و همچنین ۱۷۰۰ کشیش نیز در این آیین شرکت کردند. سرجیو ماتارلا، رئیسجمهور ایتالیا نیز در میان حاضران بود. در این مراسم نکتهای نادر در کلیسای کاتولیک رقم خورد و والدین، دو خواهر و برادر آکوتیس نیز در مراسم قدیسی حضور داشتند.
“رسول سایبری” و “اینفلوئنسر خدا”
کارلو آکوتیس در سال ۲۰۰۶ در ۱۵ سالگی بر اثر سرطان خون درگذشت. او پس از آغاز بیماری در عرض چند روز جان سپرد. از نگاه کلیسای کاتولیک، او تا آن زمان زندگیای نمونه برای یک نوجوان مسیحی داشت. افزون بر این، پس از مرگش به او دو “معجزه” در برزیل و ایتالیا نسبت داده شد.
بیشتر بخوانید: حضور صدها هزار نفر در آیین نیایش با پاپ
واتیکان آکوتیس را “رسول سایبری” و “اینفلوئنسر خدا” نامیده است، زیرا او ایمان خود را در اینترنت نیز تبلیغ میکرد. آکوتیس نخستین قدیس نسل هزاره محسوب میشود.
به همراه آکوتیس، همچنین پیِر جورجو فراساتی ایتالیایی که در جوانی درگذشت نیز قدیس اعلام شد. او بین سالهای ۱۹۰۱ تا ۱۹۲۴ زندگی کرد و بهویژه برای دفاع از فقرا و طردشدگان شناخته میشد.
تمرکز بر جوانان
بر اساس ارزیابی کارشناسان، کلیسا قصد دارد با این اقدامات دوباره برای جوانان جذابیت ایجاد کند. با این حال، انتقادهایی نیز مطرح شده و در رابطه با این مسئله است که پیرامون آکوتیس نوعی “شخصیتپرستی” شکل گرفته است. پیکر او با هودی و کفش ورزشی در کلیسایی در شهر کوچک آسیزی ایتالیا به نمایش گذاشته شده است.
بیشتر بخوانید: مراسم تحلیف پاپ لئو؛ وعده اتحاد و حفظ میراث فرانسیس
طبق گزارشها، سال گذشته بیش از یک میلیون نفر به آنجا رفتند. در فروشگاههای سوغات زادگاه قدیس فرانسیس آسیزی یادگاریهای فراوانی از این نوجوان فروخته میشود. یادگارهایی از او در آلمان نیز به نمایش گذاشته شده بود.
روندی پیچیده
اعلان قدیسی فراساتی و آکوتیس نخستین مراسم از این دست در دوران پاپ لئو چهاردهم است. این تصمیمها پیشتر در زمان پاپ فرانسیس گرفته و برنامهریزی شده بود، اما به دلیل بیماری و مرگ او چند ماه به تعویق افتاد.
مراسمهای تبرک و قدیسی طبق روندی پیچیده و چندمرحلهای برگزار میشوند که در آن زندگی نامزدها بهدقت بررسی میشود.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
در گذشته این روند دستکم ۵۰ سال پس از مرگ آغاز میشد. اما در مورد آکوتیس، روند کمتر از ۲۰ سال طول کشید. در حالت معمول لازم است که دستکم یک “معجزه” به فرد نسبت داده شود تا قدیس اعلام گردد.

by Esmaeil Moradi | Sep 7, 2025 | Uncategorized
مرگ ربین گورانی، کنشگر محیطزیست مریوانی یکبار دیگر بە بحثها در رابطه با جنبش محیطزیستی در کردستان ایران دامن زده است. دویچه ولە فارسی دلایل شکلگیری، ماهیت و چالشهای این جنبش مدنی را با کارشناسان به بحث گذاشتە است.«اگر ما به دل آتش نزنیم، چه کسی زاگرس را نجات خواهد داد؟» این کلمات، آخرین جملاتی بودند که مختار خندانی در خرداد ۱۳۹۹ به من گفت. او عکسی از پاهایش برایم فرستاده بود، پر از تاول و سوختگی؛ نتیجه تلاش بیوقفهاش برای خاموش کردن آتشسوزیهای جنگلهای زاگرس. به او گفتم: «مختار جان، خطر نکن، جانت از همه چیز مهمتر است.» با خنده پاسخ داد: «از مرگ من نترس، بعدا بە مرگ من افتخار میکنی.» جملەای کە همیشە میگفت. تنها ده روز بعد، در ۸ تیر، خبر رسید که مختار در حریق منطقه مرهخیل پاوه، دچار حریق شدە و جان خود را از دست داد. پیکر او بر شانههای هزاران نفر از مردم، با شعار “شهید نامرن” (شهید نمیمیرد)، در پاوە به خاک سپرده شد. مختار خندانی، عضو انجمن محیطزیستی ژیوای بود. او در کنار بسیاری دیگر اکنون به نمادی از فداکاری و مقاومت برای حفظ طبیعت زاگرس تبدیل شدە است.
از سال ۱۳۹۷ تاکنون، دستکم ۱۲ فعال محیطزیستی در شهرهای کردنشین ایران، از جمله مریوان، پاوه، کامیاران و سنندج در جریان تلاش برای مهار آتشسوزیها جان باختهاند. با در نظر گرفتن گستره جغرافیایی زاگرس، میتوان مرگ دو نفر از حافظان محیطزیست در لرستان و دو نفر دیگر در حلبچه اقلیم کردستان عراق را نیز به این فهرست افزود. جدیدترین مورد ربین گورانی، کنشگر محیطزیستی مریوانی بود که در تلاش برای مهار آتشسوزی جنگلهای هنجیران دچار مصدومیت شد و در ۱۴ شهریور ۱۴۰۴ جان خود را از دست داد.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
این مرگهای تراژیک، تنها بخشی از هزینههای سنگین انسانی جنبش محیطزیستی کردستان ایران را نشان میدهند؛ جنبشی که در برابر تخریب سیستماتیک اکوسیستم زاگرس و سرکوب امنیتی ایستادگی میکند.
جنبش محیطزیستی زاگرس نهتنها تلاشی برای حفظ طبیعت است، بلکه بهعنوان بخشی از مقاومت فرهنگی و اجتماعی مردمان این منطقه، ریشههای عمیقی در تاریخ و هویت آنها دارد.
برای بررسی عمیقتر این جنبش، دویچهوله فارسی با سامان غزالی و آمانج قربانی، دو کنشگر محیطزیستی و بهنام زارعی، روزنامهنگار و آشنا به مسائل کردها گفتوگو کرده است. این کارشناسان ریشههای تاریخی، چالشهای کنونی و ابعاد امنیتی این جنبش را تحلیل کرده و پیوند عمیق آن با مقاومت فرهنگی و اجتماعی مردم کردستان را بررسی کردهاند.
“ریشههای استعماری غارت سیستماتیک زاگرس”
جنبش محیط زیستی در مناطق کردنشین ایران که بخشی از جنبشهای اجتماعی نوین است، به عقیده بسیاری ریشه در نابرابریهای ساختاری مرکز-پیرامون دارد. دولت مرکزی با سیاستهایی مانند سدسازی بیرویه، انتقال نامتوازن آب به استانهای مرکزی، جنگلزدایی برای اهداف امنیتی و اقتصادی و بهرهبرداری گسترده از منابع معدنی، اکوسیستم زاگرس را به طور سیستماتیک تخریب کرده است. این سیاستها نه تنها به بحرانهای زیستمحیطی دامن زدهاند، بلکه نابرابریهای اقتصادی را در این مناطق تشدید کردهاند، جایی که فقر و بیکاری به مراتب بالاتر از میانگین کشوری است.
بیشتر بخوانید: آتش در جنگلهای مریوان؛ کنترل از دست نیروهای امدادی خارج شد
سامان غزالی، کنشگر محیط زیستی، این تخریب را به سیاستهای استعماری پیوند میدهد: «جنبش محیط زیستی کردستان نه تنها واکنشی به تخریب طبیعت است، بلکه پاسخی به سرکوب تاریخی جامعه در دورههای پهلوی و جمهوری اسلامی است. سیاستهای مرکز-پیرامون فقر و بیکاری مضاعفی را به مناطق حاشیهای تحمیل کرده و ساختار قدرت، توسعه را در مرکز متمرکز و مناطق پیرامونی مانند کردستان را به توسعهنیافتگی محکوم کرده است. منابع طبیعی این مناطق برای تغذیه مرکز صنعتی غارت میشود. سرکوبهای دهههای ۶۰ و ۷۰، سیاستورزی در کردستان را بازآرایی کرد و جنبش محیط زیستی بخشی از این بازآرایی است.»
آمانج قربانی، کنشگر دیگر، بر ریشههای تاریخی تأکید دارد: «زاگرس با اکوسیستم پویای خود، بستری برای شکلگیری تمدنهای بشری و خودکفایی اقتصادی کردستان بوده است؛ از تولید غذا در دشتها تا میوه و خشکبار در جنگلها. اما در سدههای اخیر، مدل مرکز-پیرامونی منابع آن را برای جبران سوءمدیریتهای سرزمینی غارت کرده است. این بهرهبرداری، بدون توجه به تجدیدپذیری منابع، بحرانهای زیستمحیطی را به شکافهای عمیق اجتماعی گره زده و جنبشهای محیط زیستی کردستان را به پیشروترین جنبشهای اکولوژیکی جهان تبدیل کرده است.»
آمارهای رسمی و گزارشهای کنشگران کرد این ادعاها را تأیید میکنند. برای نمونه، حدود ٨٠ درصد طلای ایران از معادن آذربایجان غربی و کردستان استخراج میشود، اما این دو استان کمتر از پنج درصد از عواید آن بهره میبرند، در حالی که آلودگیهای زیستمحیطی ناشی از این معادن گریبان مردم و محیطزیست منطقه را گرفته است.
هزاران معدن در مناطق کردنشین فعالاند که مواد خام آنها عمدتاً در استانهای مرکزی به محصولات نهایی تبدیل میشود. همچنین دهها سد در گستره زاگرس ساخته شده که بخش عمده آب شرب و کشاورزی استانهای مرکزی و همجوار را تأمین میکند. سد داریان روی رودخانه سیروان به تنهایی بیش از هزار هکتار جنگل را زیر آب برد. در کنار همه اینها آتشسوزیهای عمدی را نیز باید در نظر گرفت. انجمنهای محیطزیستی میگویند بخشی از این آتشسوزیهای عمدی، بە دلیل مسائل امنیتی و توسط نیروهای نظامی جمهوری اسلامی بر پا میشوند.
حفاظت عملی و آموزش؛ ستونهای مقاومت مردمی
جنبش محیط زیستی کردستان فراتر از حفاظت عملی، به سازماندهی اجتماعی و آموزش فرهنگی میپردازد و محیط زیست را بخشی از هویت فرهنگی میداند. انجمنهای غیردولتی با ساختار افقی و داوطلبانه، کمیتههایی برای آموزش فرهنگی، زنان، روستاها و مقابله با بحران تشکیل میدهند. این انجمنها کمپینهای گسترده با مشارکت مردم، دانشآموزان، معلمان، روحانیون و کشاورزان برگزار میکنند و با جوامع محلی همکاری میکنند تا آگاهی عمومی را افزایش دهند.
غزالی کارکرد آموزشی جنبش را یک کارکرد محوری توصیف میکند: «محیط زیستگرایی فرودستان در مقابل جریان غالب فرادستان قرار میگیرد که طبیعت را ابزار میبینند. اما جنبش ما از طریق آموزش، رابطه انسان با طبیعت را بازاندیشی میکند و آگاهی را برای مشارکت داوطلبانه و سازماندهی اجتماعی در برابر تخریبها ارتقا میدهد. کمیتههای تخصصی با شناسایی نقاط بحران در لایههای زیرین جامعه، اقشار آسیبپذیر مانند زنان، کودکان و روستاییان را درگیر میکنند و از طریق کارگاهها، نمایشگاهها، پرفورمنسهای اعتراضی مانند شکستن تفنگ یا جمعآوری زباله، فرهنگ حفاظت را ترویج میدهند.»
بیشتر بخوانید: مرگ چهار فعال محیط زیست مریوان: پروندهای با پرسشهای بسیار
قربانی نیز بر برنامههای آموزشی متمرکز بر زنان و روستاییان تأکید دارد و میگوید: «فقدان آموزش محیط زیستی، ریشه تمام بحرانهاست. ما کارگاههایی در روستاهای حاشیه مناطق حفاظتشده زاگرس برگزار کردهایم تا اهمیت محیط زیست و ارتباط آن با حیات جامعه را نشان دهیم و محتوای آموزشی بهروز برای مناطق مختلف تدوین کردهایم. زنان و طبیعت اشتراکات فلسفی دارند؛ هر جا طبیعت تخریب شده، زنان و اقشار ضعیف نیز مورد هجوم قرار گرفتهاند. در گذار تاریخی، روستاییان با پیشاهنگی زنان نقش کلیدی در تداوم حیات داشتهاند. اما صنعتگرایی مدرن منابع را تصرف کرده است.»
قربانی در ادامە میگوید: «انجمنها در یک ارتباط نانوشته، مانند مجموعهای در هم تنیده، هنگام بحران آتشسوزی در هر نقطه زاگرس، بر اساس نوع، مکان و شدت آن موضع میگیرند و با تیمهای مختلف به مقابله میروند».
چالشهای مرگبار؛ کمبود تجهیزات و فداکاریهای انسانی
فعالان محیط زیستی کردستان با چالشهای شدیدی مانند کمبود تجهیزات، نبود حمایت دولتی و خطرات جانی مستقیم روبرو هستند که اغلب به مرگهای تراژیک منجر میشود.
قربانی درباره چالشهای عملی میگوید: «علاوه بر فعالان، نهادهای متولی نیز با کمبود بودجه و نیروی انسانی روبرو هستند؛ برای هر ۱۰ هزار هکتار تنها یک محیطبان وجود دارد که یکدهم استاندارد جهانی است. آتشسوزی تنها یکی از بحرانهاست؛ تغییر کاربری جنگلها، آفات، وابستگی معیشتی بیش از یک میلیون نفر به زاگرس، چرای بیش از نیمی از دامهای ایران در این منطقه و مافیای قاچاق چوب برای زغال و باغداری، زوال جنگلها را تسریع کردهاند. فعالان با تجهیز محدود خود، مانند دمندههای اطفای حریق، واکنش نشان میدهند. اما گرفتار دور باطل واکنشگری بر کنشگری صحیح هستند که آسیبشناسی بحرانها را مانع میشود».
بیشتر بخوانید: سال ۲۰۱۷، مرگبارترین سال برای فعالان محیط زیست
غزالی بر همکاری با جوامع محلی تأکید دارد: «جنبش از خاستگاه روستاها و جوامع بومی برآمده و با آنها کمیتههای بحران تشکیل میدهد تا آتشسوزیهایی که در دو دهه اخیر بخش بزرگی از زاگرس را نابود کردهاند، مهار کند. کارزارهایی مانند جلوگیری از سدسازی در داریان یا اعتراض به انتقال زبالههای شهری به مناطق بومی، بخشی از تلاش برای بقای جوامع محلی است. این همکاریها، توازنی بین فشار صنعتی شدن و زیست بومی ایجاد میکند.»
با این حال، نبود بیمه و تجهیزات دولتی، فعالان را بیدفاع میگذارد و آنها را به فداکاریهای شخصی وامیدارد.
سرکوب امنیتی؛ تهدیدی علیه همبستگی اجتماعی
نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی جنبش محیط زیستی کردستان را به دلیل پیوند عمیق با مسائل هویتی کردی و مطالبه عدالت اجتماعی، تهدیدی علیه امنیت ملی تلقی میکنند. فعالیتهای ساده مانند خاموش کردن آتش یا کمپینهای آموزشی در مواردی با اتهاماتی مانند “جاسوسی”، “تبلیغ علیه نظام” یا “اقدام علیه امنیت ملی” مواجه شدەاند که منجر به بازداشت و تهدید علیه کنشگران شدە است.
گزارشهای حقوق بشری نشان میدهد از سال ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۰، حداقل ۲۰ فعال محیطزیستی کرد بازداشت شدهاند.
بهنام زارعی، روزنامهنگار و کارشناس مسائل کردها در مورد چرایی این موضوع توضیح میدهد: «از نگاه نهادهای امنیتی، هر فعالیتی که به سازماندهی اجتماعی بینجامد، بالقوه به مطالبهگری سیاسی تبدیل میشود، به ویژه در جغرافیای مرزی نظامیشده کردستان.»
بیشتر بخوانید: زاگرس در نبود امکانات و ناهماهنگیها میسوزد
او الگوی سرکوب را کلیشهای میداند و میگوید: «به جای حل اداری بحرانها، فعالان با پروندههای امنیتی روبرو میشوند. اتهام “اقدام علیه امنیت ملی” ابزاری برای ساکت کردن صداهاست و تراژدیهایی مانند مرگ شریف باجور در ۱۳۹۷ یا فعالان اخیر در آبیدر نشان میدهد که حاکمیت نه تنها حمایت نمیکند، بلکه فعالان را بیدفاع میگذارد».
زارعی به نقش سپاه پاسداران اشارە کرده و ادامە میدهد: «سپاه در بعد نظامی با بمباران مناطقی مانند ارتفاعات شاهو، اورامان و مرزهای اقلیم کردستان عراق، آتشسوزیهای گسترده ایجاد میکند و حتی اجازه اطفای حریق به نیروهای مردمی نمیدهد. در بعد اقتصادی، قرارگاه خاتمالانبیا پروژههای سدسازی و انتقال آب را مدیریت میکند که اکوسیستم را تخریب و کنترل بر منابع حیاتی را تقویت میکند. این اقدامات آتش و آب را به عنوان ابزار کنترل امنیتی به کار میگیرد.»
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
با این حال امیدهایی هم هست. قربانی میگوید: «در فرهنگ کردی، محیط زیست بخشی از هویت است؛ مردم نام فرزندانشان را “ژینگه” (محیط زیست) میگذارند و نامهای کردی اغلب از طبیعت برگرفته شدهاند. این پیوند، پایداری جنبش را تضمین میکند. حتی اگر جنگلها به دلیل قاچاق چوب و فقر روستاییان به خطر افتاده باشند.»
غزالی نیز آینده را روشن میبیند: «جنبش همواره پاسخی به سیاستهای تخریبگر دولتی بوده و با بازاندیشی مستمر در عملکرد خود و تغییرات در شیوههای مبارزاتی، در حال بهروزرسانی است. ما شاهد اشکال متفاوتی از کنشورزی خواهیم بود، زیرا جنبش خود را در مواجهه با تخریباتی مانند خشکاندن دریاچه ارومیه و سدسازیهای جدید میبیند.»
علیرغم چالشهای مرگبار و سرکوب امنیتی، جنبش محیط زیستی کردستان با خودسازماندهی مردمی و پیوند عمیق با جنبشهای اجتماعی گستردهتر ایران، مانند اعتراضات “زن، زندگی، آزادی” ادامه یافته و نمادی از مقاومت پایدار علیه سیاستهای مخرب شده است.

by Esmaeil Moradi | Sep 5, 2025 | Uncategorized
گزارشهای میدانی حاکی است “ممنوعیت سختگیرانهٔ تماس” میان زنان و مردان غیرخویشاوند در مناطق تحت کنترل طالبان، امدادرسانی و درمان زنان در مناطق زلزلهزده را بهشدت دشوار کرده و به تأخیرهای مرگبار انجامیده است.بهگفته مقامهای طالبان، دستکم ۲۲۰۰ نفر از آغاز موج اخیرزمینلرزهها جان باختهاند؛ اما بهدلیل قطع ارتباط با بسیاری از روستاها و ضعف ثبت و احصای قربانیان، آمار واقعی احتمالاً بالاتر است. منابع امدادی میگویند شمار زیادی از نیازمندان بهویژه در کانونهای روستایی، با تأخیر طولانی به کمک دسترسی یافتهاند.
روایتهای میدانی: “تماس ممنوع” حتی بر سر آوار
بهنقل از گزارشهای میدانی، به زنان مجروح اغلب کمک فوری داده نشده است؛ دلیل اصلی، قواعدی است که هرگونه تماس مردانِ نامحرم با زنان را منع میکند. در مواردی، حتی پیکر زنانِ جانباخته برای اجتناب از تماس مستقیم با بدن زنان، “آنها را از لباس گرفتهاند و از میان آوار بیرون کشیدهاند”. شاهدان عینی گفتهاند برخی زنان تا رسیدن امدادگر زن در زیر آوار رها ماندهاند.
بنا بر گزارش نیویورک تایمز، حتی به زنانی که بعد از زلزله موفق شدند خود را نجات دهند از دادن امکانات پزشکی به دلیل “نامحرم بودن” خودداری شده است.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
کمبود پزشک و پرستار زن در مناطق زلزلهزده چشمگیر گزارش شده است. منع ادامه تحصیل پزشکی برای زنان، محدودیت شدید اشتغال و اخراج سامانمند کارکنان زن از بخش امداد و (NGO) سمنها در سالهای اخیر، ظرفیت پاسخگویی را بهطور ساختاری کاهش داده است. بنا به توصیف خبرنگاران از منطقه “مزاردره”، عملیات امدادی عمدتاً با نیروی مرد انجام شده و تعداد اندک امدادگران زن نیز دیرهنگام و زیر نظارت نیروهای طالبان به محل رسیدهاند.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
سخنگوی طالبان کمبود نیروی زن را در برخی نقاط پذیرفته اما مدعی شده این مشکل عمومی نیست. با این حال، گزارشهای میدانی و مشاهدات از محل حادثه نشان میدهد محدودیتهای جنسیتی، سرعت و کیفیت امدادرسانی را بهویژه برای زنان کاهش داده است.
فراتر از زلزله: هشدار نهادهای بینالمللی
گزارش تازهٔ نهاد زنان سازمان ملل درباره وضعیت بازگشتخوردگان از پاکستاننیز از پیامدهای همین ممنوعیتها میگوید: محدودیت دسترسی امدادگران زن به زنانِ نیازمند در گذرگاه “تورخم”، فقدان مراقبتهای پزشکی و بهداشتی مناسب، و حتی وابستگی امدادگران زن به همراهی سرپرست مرد برای دسترسی به امکانات اولیه.
این یافتهها، همراه با گزارشهای میدانی از مناطق زلزلهزده، تصویری از اثر مستقیم سیاستهای جنسیتی بر افزایش تلفات و رنج بازماندگان ارائه میکند.
