برخی از تحلیلگران پس از جنگ ۱۲ روزه، با انتقاد از روسیه، ادعاهایی مبنی بر “خیانت مسکو” به تهران مطرح کرده‌اند. این امر به تردیدهایی در عمق روابط دو کشور دامن زده. دویچه ولە این موضوع را با کارشناسان بە بحث گذاشتە است.روسیه به عنوان متحد راهبردی ادعایی حکومت ایران، در طول جنگ ١٢ روزه تنها به صدور بیانیه‌های رسمی محکومیت حملات اسرائیل بسنده کرد و از هرگونه حمایت نظامی یا دیپلماتیک قاطع خودداری ورزید. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه در تماسی با دونالد ترامپ مخالفت خود را ابراز کرد، اما مسکو را به عنوان “میانجی بی‌طرف” معرفی کرد و هیچ برنامه‌ای برای میانجی‌گری مستقیم اعلام نکرد.

همزمان برخی از گزارش‌ها و ادعاها نشان می‌دهند که سامانه پدافندی اس-۳۰۰ روسی مستقر در ایران حتی یک شلیک موفق در طول جنگ نداشته است. برخی مقامات جمهوری اسلامی نیز روسیه را به “خیانت” متهم کرده‌اند، که این امر تردیدهایی عمیق در مورد چگونگی روابط تهران-مسکو ایجاد کرده است.

دویچه وله فارسی این تحولات را با مهرداد درویش‌پور، جامعه‌شناس و تحلیلگر مسائل سیاسی و رضا طالبی، تحلیلگر مسائل سیاسی ایران و کارشناس امور بین‌الملل به بحث گذاشتە است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

رضا طالبی در مورد روابط میان مسکو و تهران می‌گوید: «واقعیت آن است که روابط روسیه با ایران همواره در چارچوبی فراتر از اتحادهای مقطعی تعریف می‌شود و مسکو موازنه‌های منطقه‌ای خود با عرب‌ها و اسرائیل را هم‌زمان حفظ می‌کند.»

وی می‌افزاید که تهران به روسیه اعتماد کامل ندارد و روس‌ها نیز نگاه اعتمادمحض به ایران ندارند، رویکردی که ریشه‌ای تاریخی در سیاست خارجی روسیه – از دوران تزارها تا شوروی – دارد.

این کارشناس همچنین توضیح می‌دهد که روسیه سامانه‌های اس-۴۰۰ را به ترکیه و برخی کشورهای عربی تحویل داده، اما تحویل جنگنده‌هایی مانند سوخو-۳۵ به ایران را متوقف یا به تعویق انداخته است. هرچند گزارش‌هایی از تحویل محدود سامانه‌های جنگ الکترونیک مانند رزونانس، کراسوخا و مورمانسک به ایران وجود دارد، اما این حمایت‌ها هیچ‌گاه کامل و قاطع نبوده‌اند.

طالبی تأکید می‌کند: «مشکل اصلی این است که ایران هنوز به‌طور کامل حل نکرده که روسیه برایش تنها یک متحد تاکتیکی است، نه یک شریک راهبردی که حاضر باشد روابط خود با اسرائیل یا دیگر بازیگران منطقه را فدای تهران کند.»

او اشاره می‌کند که حتی در پیمان جامع مشارکت راهبردی، هیچ تعهدی برای دفاع جامع پیش‌بینی نشده و صرفاً تأکید شده که طرفین به حمله‌کننده یا متجاوز کمک نکنند، که این نشان‌دهنده روابط تاکتیکی و نه راهبردی است.

بیشتر بخوانید:مسکو اتهام همکاری اطلاعاتی با اسرائیل را رد کرد

مهرداد درویش‌پور نیز در این‌باره می‌گوید: «رفتار روسیه در این جنگ نشان داد که پیمان جامع مشارکت راهبردی با ایران، بیشتر جنبه نمادین و سیاسی دارد تا تعهد عملی و امنیتی؛ روسیه حاضر نیست برای ایران هزینه جدی بدهد و این پیمان را ابزاری برای چانه‌زنی با غرب می‌داند.»

درویش‌پور توضیح می‌دهد که تجربه‌های تلخ تاریخی ایران با روسیه، از دوره تزاری تا امروز باعث شده حتی در میان نیروهای وفادار به نظام، تردید نسبت به قابل اعتماد بودن روسیه وجود داشته باشد. وی تأکید می‌کند که روسیه در بحران‌هایی مانند جنگ داخلی سوریه یا جنگ اوکراین همواره منافع خود را اولویت داده و تعهداتش به ایران را نادیده گرفته است.

ادعای انتقال اطلاعات پدافندی به اسرائیل

محمدحسین صفار هرندی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی، نیز در گفت‌وگو با رسانه‌ها بە روایت “تماس اسرائیل با روسیه پیش از جنگ” پرداختە و گفتە است: «دو یا سه روز پیش از آغاز عملیات در ۲۳ یا ۲۴ خرداد، تماسی از محافل اسرائیلی با سطوح دیپلماسی روسیه برقرار شد و به آنها گفته شد کارهایی که با ایران داشتید را متوقف کنید، چون ایران ظرف یکی‌دو روز آینده کارش تمام است».

در همین حال محمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و دیپلمات سابق جمهوری اسلامی نیز روسیه را متهم کرده کە اطلاعات دقیق مراکز پدافندی ایران را در جنگ ۱۲ روزه و حملات قبلی به اسرائیل منتقل کرده است. صدر این ادعا را “تحلیل شخصی” مبتنی بر بررسی حملات دقیق اسرائیل دانستە و گفتە است: «با این جنگ مشخص شد که پیمان استراتژیک با روسیه کشک است و نباید به آن اعتماد داشت.»

این ادعا واکنش‌های گسترده‌ای برانگیخته است. وزارت امور خارجه ایران آن را رد کرده و اسماعیل بقائی، سخنگو، تأکید می‌کند که “هیچ مدرک مستندی وجود ندارد” و این سخنان صرفاً “دیدگاه شخصی” است. وزارت خارجه روسیه نیز این ادعا را “دروغ محض” و بخشی از کمپین اطلاعات نادرست غرب برای تضعیف روابط تهران-مسکو می‌داند.

درویش‌پور در تحلیل این ادعا می‌گوید: «اگرچه این موضوع از سوی وزارت خارجه ایران و روسیه تکذیب شد، اما با توجه به سابقه معامله‌گری روسیه، نمی‌توان آن را کاملاً رد کرد. هرچند هیچ شواهد قطعی دال بر صحت آن نیز وجود ندارد، اما رفتار محتاطانه و بعضاً دوگانه روسیه در بحران‌های منطقه‌ای، این سوءظن را تقویت می‌کند که منافع خود را بر هرگونه تعهد به ایران ترجیح می‌دهد.»

طالبی نیز اظهار می‌کند: «من شخصاً سخنان محمد صدر را جدی می‌گیرم اما روش و نحوهٔ طرح آن را نامعقول می‌دانم.» وی می‌افزاید که بسیاری از جانمایی‌های سامانه‌ها از منظر رصد ماهواره‌ای قابل‌مشاهده‌اند و ضرورت عملی برای تحویل ویژهٔ این اطلاعات به روسیه چندان روشن نیست، اما انکار نمی‌کند که کانال‌ها و نفوذهای خارجی از جمله عناصر نفوذ روسی در داخل ایران وجود دارد.

بیشتر بخوانید:مسکو و تهران؛ درز اسناد حاکی از شکاف در شراکت راهبردی

او به نمونه‌هایی مثل پرونده‌های شابروف و یولیا یوزیک تا دستگیری‌های پراکندهٔ افراد متهم به جاسوسی اشاره می‌کند و می‌گوید: «مسئلهٔ نفوذ واقعی است و نباید ساده انگاشته شود.» طالبی همچنین به تجربه سوریه اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد که روسیه در آنجا بیشتر به حفظ پایگاه‌های خود مانند طرطوس و لاذقیه فکر می‌کند و تهران اغلب در حاشیه معادلات قرار گرفته، که این الگو در جنگ ۱۲ روزه نیز تکرار شده است.

اظهارات صدر و صفار هرندی واکنش‌های دوگانه‌ای در ساختار قدرت ایران ایجاد کرده است. درویش‌پور در این‌باره می‌گوید: «اظهارات متناقض مقامات و رسانه‌ها درباره نقش روسیه در جنگ دوازده روزه با اسرائیل، نشانه‌ای از شکاف عمیق در ساختار قدرت جمهوری اسلامی است. این شکاف‌ها می‌تواند زمینه‌ساز بازنگری در سیاست خارجی باشد.»

او می‌افزاید که سیاست “نگاه به شرق” و اتکا به روسیه و چین، نه تنها گرهی از مشکلات اقتصادی و امنیتی ایران نگشوده، بلکه انزوای بین‌المللی را نیز تشدید کرده است. با این حال این انتقادات عمدتاً جنبه تاکتیکی دارد و ساختار قدرت به دلیل ماهیت ایدئولوژیک و بی‌اعتمادی به غرب، به‌سادگی چرخش نخواهد کرد، مگر در بحران‌های عمیق‌تر.

طالبی نیز در این‌باره می‌گوید: «بخش زیادی از این انتقادات نسبت به روسیه هیجانی و موقتی است.» وی تأکید می‌کند که نزاع میان رویکرد غربی و رویکرد شرقی در داخل ساختار قدرت، بیش از آنکه ملی و راهبردی باشد، برحسب منافع جناحی و گروهی پیش می‌رود. او می‌افزاید که حتی شعارهایی مانند “مرگ بر آمریکا” برای برخی جریان‌ها سودآور است، همان‌طور که امروز “خیانت روسیه” کارکرد مقطعی دارد.

ابعاد اقتصادی، انزوا و چشم‌انداز روابط آینده

طالبی به بعد اقتصادی می‌پردازد و می‌گوید: «روسیه پس از تحریم‌های غرب به‌دنبال بازارهای جدید برای نفت و گاز خود بود و ایران هم به‌جای یک شریک، بیشتر یک رقیب انرژی محسوب می‌شود. همین امر باعث شده که حتی در حوزه‌ای که انتظار همگرایی وجود داشت، در عمل نوعی رقابت پنهان بین دو کشور شکل بگیرد.»

وی توضیح می‌دهد که این رقابت اقتصادی به بی‌اعتمادی سیاسی و امنیتی دامن زده و افکار عمومی ایران را نسبت به روسیه منفی‌تر کرده است، جایی که انتقادات اخیر تنها بازتاب ذهنیت تاریخی منفی است و جناح‌ها از آن برای دعواهای داخلی استفاده می‌کنند.

درویش‌پور نیز می‌گوید: «افزایش انتقادات به میزان نزدیکی و اعتماد به روسیه و به جای آن تمایل به نزدیکی با غرب، نه تنها در افکار عمومی، بلکه در میان اصلاح‌طلبان و گرایش‌های پراگماتیست درون نظام نیز دیده می‌شود.»

بیشتر بخوانید:پاسخ معاون سیاسی سپاه به پرسش بزرگ جنگ ۱۲ روزه

وی به انزوای ایران اشاره می‌کند که هم در سطح سیاست عمومی و خارجی وجود دارد و هم در سطح فکری و ایدئولوژیک و بحران‌های اجتماعی، اقتصادی، انرژی و زیست‌محیطی را تشدید کرده است. درویش‌پور هشدار می‌دهد که این انزوا در عرصه نظامی نیز مشهود است، جایی که پرسنل ارتش به اقشار ضعیف تبدیل شده‌اند و تبعیض بین سپاه و ارتش موجب فرسایش درونی شده است.

طالبی در ادامە می‌گوید: «مسکو هیچ‌گاه با تهران رابطهٔ استراتژیک نداشته و تهران هم خود را به سطحی نرسانده که شریکی جدی برای مسکو باشد. روسیه از انزوای خودساختهٔ تهران سود برده و تهران هم از تقابل روسیه با غرب به‌طور مقطعی بهره‌برداری کرده است؛ اما این‌ها هیچ‌کدام پایدار و بلندمدت نیستند و سوریه نمونهٔ عینی همین وضعیت بود.»

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

وی می‌افزاید که در جهانی با نظم فروپاشیده، پیش‌بینی‌ها قابل اتکا نیستند و ایران باید به فکر گفت‌وگوی مستقیم با غرب باشد، زیرا راه دیگری برای حل مسائل وجود ندارد.

روابط ایران و روسیه پس از جنگ ۱۲ روزه در کش‌وقوس تردید و بازنگری قرار گرفته است. انفعال مسکو، ادعاهای خیانت اطلاعاتی و تشدید انزوای تهران نیاز به بازنگری استراتژیک در سیاست خارجی حکومت ایران را برجسته کرده، هرچند کارشناسان می‌گویند تغییرات اساسی بعید است مگر در صورت بروز بحران‌های عمیق‌تر. این وضعیت می‌تواند فرصت‌هایی برای دیپلماسی جدید ایجاد کند، اما بدون تغییرات داخلی، ایران ممکن است در چرخه انزوا باقی بماند.