آلمان که سالها رویکردی محافظهکارانه نسبت به جمهوری اسلامی داشت، نهایتا در کنار فرانسه و بریتانیا مکانیسم ماشه را فعال کرد. چه چیزی سبب این چرخش در سیاست آلمان شد و آینده روابط این کشور با ایران چگونه خواهد بود؟آلمان برای سالها به این معروف شده بود که در مواجهه با جمهوری اسلامی، سیاستی محتاطانه و مبتنی بر گفتوگو را در پیش گرفته و حتی در شرایط تشدید تنش میان تهران و غرب، همواره در تلاش برای ایفای نقش میانجی یا دستکم برقرارکننده تعادل داشته است. اما سهیم شدن آلمان در فعالسازی مکانیسم ماشه در کنار بریتانیا و فرانسه، نشانگر یک تغییر جهت مهم در سیاست خارجی این کشور نسبت به جمهوری اسلامی است.
این تغییر رویکرد در حالی صورت میگیرد که وزیر خارجه آلمان، همچون بریتانیا و فرانسه، همچنان بر باز بودن درهای دیپلماسی، حتی با وجود اجرایی شدن تحریمها، تأکید دارد. این تناقض پرسشهای مهمی را پیشمیکشد: چرا آلمان به این نقطه رسید؟ آیا این پایان سیاست تعامل با جمهوری اسلامی است یا آغازی برای فشار هدفمند با امید به مذاکرهای تازه؟ و در نهایت، آینده روابط تهران و برلین چه خواهد شد؟
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
دکتر آرش سرکوهی، تحلیلگر سیاسی و دانشآموخته فلسفه سیاسی از برلین، در گفتوگو با دویچه وله فارسی میگوید، تاریخ روابط ایران و آلمان همیشه یک “رابطه محتاطانه” بوده است. به گفته او یکی از مسائل اصلی برای آلمان، تجارت و داد و ستد است و به همین دلیل به روابط پایدار علاقه دارد و تلاش میکند تنشها را برطرف کند و بتواند با همه دولتها رابطه و مراوده اقتصادی داشته باشد. رابطه با جمهوری اسلامی هم بر همین اساس بوده است.
او میافزاید: «حتی در دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی که جمهوری اسلامی در خاک آلمان عملیات تروریستی همچون میکونوس را انجام میداد و مخالفان سیاسی را ترور میکرد، آلمانیها تا جای ممکن سعی کردند رابطه با ایران را حفظ کنند. پس از دادگاه میکونوس که مشخص شد سران جمهوری اسلامی از جمله شخص علی خامنهای، رئیس جمهور و وزیر امور خارجه دستور قتل مخالفان را در آلمان دادهاند، آلمانیها مجبور شدند رابطه با ایران را سردتر کنند. که البته همین رابطه سرد هم پس از چند سال گرمتر شد. همانطور که گفتم این فقط در مورد ایران نیست، روابط خارجی آنها به گونهای است که سعی میکنند با همه کشورها حداقل رابطهای داشته باشند و بتوانند رابطه اقتصادی خود را ادامه دهند.»
به گفته آرش سرکوهی نیاز آلمان به بازارهای کشورهای مختلف به عنوان یک واردکننده مهم انرژی، موجب شده که حتی این کشور در قبال چین هم سیاست خارجی سختگیرانهای اتخاذ نکند و مسئله حقوق بشر را در اولویت قرار ندهد.
همچنین آلمان به دلیل نیاز به گاز ارزان روسیه تا حد ممکن روابط خود را با این کشور تا جایی ادامه داد که پس از حمله به اوکراین راه دیگری جز قطع رابطه باقی نمانده بود.
این تحلیلگر سیاسی ساکن آلمان معتقد است در شرایط کنونی با ایران، “آلمانیها در واقع مجبور شدهاند سیاست خارجی را تغییر دهند و سیاست سختگیرانهتری پیش بگیرند.”
سیاست مماشات چگونه به مکانیسم ماشه ختم شد؟
آرش سرکوهی در پاسخ به پرسش دویچه وله فارسی مبنی بر اینکه چه عواملی باعث شد که آلمان در کنار فرانسه و بریتانیا در نهایت مکانیسم ماشه را فعال کند، میگوید “ترکیبی از فاکتورهای مختلف” نقشآفرین بوده است: «یکی از آنها مسئله اتمی ایران است که اروپاییها همیشه این شک را دارند که جمهوری اسلامی به دنبال دستیابی به بمب اتمی است و این یک خط قرمز برای آنان به شمار میرود. اروپا اصلا نمیخواهد جمهوری اسلامی بمب اتمی داشته باشد چرا که در این صورت با خاورمیانهای روبرو خواهیم بود که در آن کشورهای بسیاری مثل ترکیه، عربستان، امارات، قطر و … هم به دنبال دستیابی به بمب اتمی خواهند رفت و این خاورمیانهای نیست که اروپاییها به آن علاقهای داشته باشند.»
این تحلیلگر سیاسی میافزاید، مسئله بعدی نقش ایران در جنگ روسیه و اوکراین است که به دلیل واقعشدن در خاک اروپا برای اروپاییها و به خصوص آلمانیها بسیار مهم است. او میگوید: «حمایت همه جانبه و نظامی ایران از روسیه، همچون فرستادن پهپادها باعث شده که آنها نسبت به جمهوری اسلامی سیاست سختتری اتخاذ کنند.»
آرش سرکوهی مسئله اسرائیل را هم یکی دیگر از عوامل بر میشمرد: «همانطور که میدانیم دولت آلمان مدافع سرسخت اسرائیل بوده است و سیاستهای تهاجمی جمهوری اسلامی نسبت به اسرائیل چه در سخن همچون خواست نابودی اسرائیل و چه در عمل مانند حمایت از حماس، حزبالله و حوثیها و نیروهای نیابتی تاثیرگذار بوده است. همه اینها در کنار کورشدن گره مسئله هستهای و فشار آمریکا برای حل آن که به نظر من نقش مهمی ایفا کرده، باعث شد که آلمانیها با فرانسه و بریتانیا و آمریکا به این نتیجه برسند که باید سختگیرانهتر عمل کنند.»
آلمان هنوز امیدوار به دیپلماسی با ایران؟
به دنبال فعالشدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها علیه ایران، یوهان وادهفول، وزیر خارجه آلمان ضمن اعلام آمادگی این کشور برای مذاکره، گفته بود ایران فرصت دارد فصل تازهای از دیپلماسی را آغاز کند.
آرش سرکوهی در همین رابطه میگوید اروپاییها قصدی برای حمله نظامی به ایران ندارند و به دنبال فشار بیشتر بر تهران برای بازگرداندن این کشور به مذاکره هستند: «برخلاف اسرائیل به نظر من نه آمریکا و نه اروپا علاقهای به درگیری نظامی گسترده با ایران ندارند. جنگ برای اروپاییها به معنای بیثباتی و موج تازهای از مهاجران ایرانی به سمت اروپا است که برای آن آمادگی ندارند. اروپاییها به خصوص آلمانیها به یک خاورمیانه با ثبات نیاز دارند که در آن داد و ستد و اقتصاد پر رونق وجود داشته باشد تا بتوانند انرژی وارد کنند و بازارها را در دست بگیرند و مهاجر به سمت اروپا نیاید.»
بیشتر بخوانید: بازگشت تحریمها؛ پس از این چه در انتظار ایران است؟
این تحلیلگر سیاسی تشریح میکند که اروپاییها علاقه دارند مسئله ایران از طریق دیپلماتیک حل شود. به همین دلیل فعال کردن مکانیسم ماشه را فشار بیشتر بر روی حکومت ایران میبینند: «حتی به نظر من اروپاییها به دنبال تغییر رژیم در ایران نیستند، این نیست که از جمهوری اسلامی خوششان بیاید. در باطن خوشحال خواهند بود از اینکه در ایران نظامی بر سر کار بیاید که دیکتاتوری مذهبی نباشد، با غرب درگیری نداشته باشد و یک دولت معمولی باشد، اما حاضر نیستند برای چنین چیزی بهای خاصی از جمله اقتصادی یا نظامی بپردازند. بنابراین هدف آنان نه تغییر نظام در ایران، بلکه این است که جمهوری اسلامی در اثر این فشارها به میز مذاکره برگردد و چیزهایی را به اروپاییها بدهد که میخواهند.»
آینده روابط ایران و آلمان
آرش سرکوهی صحبت کردن در مورد آینده رابطه ایران و آلمان را دشوار میداند چرا که به گفته او همه چیز به این بستگی دارد که جمهوری اسلامی تا چه اندازه حاضر باشد از مواضع خود عقبنشینی کند: «فعلا حکومت از مواضع خود عقب ننشسته است که البته دلایل متعدد و پیچیدهای دارد. اما به نظر میرسد علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، تصمیم گرفته است آن چیزهایی که غربیها و آمریکاییها خواستهاند به ویژه موضوع برنامه موشکی و کنار گذاشتن غنیسازی را قبول نکند و مقاومت کند. اگر شرایط اینطور ادامه پیدا کند شاهد سردتر شدن روابط خواهیم بود.»
این تحلیلگر سیاسی معتقد است، تحریمهای اعمالشده تحت مکانیسم ماشه زندگی را برای ایرانیان سختتر و اقتصاد کشور را دچار اختلال بیشتر خواهد کرد و تا زمانی که سیاست خارجی جمهوری اسلامی یا ماهیت آن تغییری نکند روابط دو کشور در کوتاه مدت بهتر نخواهد شد.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
به اعتقاد او اما در نهایت اروپاییها و خصوصا آلمانیها به دنبال روابط با ثبات و بهتر هستند: «حتی بعد از ترور میکونوس که به دستور سران جمهوری اسلامی در خاک آلمان مخالفان را کشت و اروپاییها سفرای خود را فرا خواندند، بعد از دو یا سه سال روابط عادیتر شده بود و آنها دوباره روابط را از سر گرفتند. اکنون فکر نمیکنم به این سادگی اتفاق بیفتد اما به همین سادگی هم نمیتوان گفت روابط سردتر و سردتر خواهد شد و هیچ راه برگشتی هم نیست.»
آرش سرکوهی تاکید میکند، سیاست خارجی همیشه یک مسئله بسیار پیچیده است و به چندین عامل بستگی دارد: «مثلا اینکه سه سال دیگر دولت آمریکا در دست چه کسی خواهد بود، مسئله اسرائیل و فلسطینیان و غزه چطور حل خواهد شد، جنگ روسیه و اوکراین به کجا خواهد رسید. اینها همه به هم ربط دارند و سخت است که اکنون بتوان پیشبینی درستی کرد.»
نه تنها آینده روابط ایران و آلمان، بلکه چشمانداز کلی تعامل تهران با غرب به تصمیمات راهبردی جمهوری اسلامی گره خورده است. اگر حکومت حاضر به نرمش و تغییر اصول به اصطلاح “بنیادین” خود نباشد، رابطه با کل بلوک غرب روزبهروز تیرهتر خواهد شد.
تحلیلگران تأکید دارند که وضعیت ژئوپلیتیکی منطقه بسیار پیچیده است و خاورمیانه در آستانه تحولات مهمی قرار دارد. اکنون باید دید که آیا جمهوری اسلامی میخواهد خود را با این تغییرات هماهنگ کند یا مسیری را انتخاب خواهد کرد که هزینههای آن بیش از همه متوجه مردم ایران خواهد بود.

0 Comments